Total search result: 201 (25 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
one for one |
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند |
|
|
Other Matches |
|
statement |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
statements |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
language |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
languages |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
skip |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
skips |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
skipped |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
keyword |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
GOSUB |
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند |
fetch |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
fetches |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
fetched |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
discrimination instruction |
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند. |
language |
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند |
languages |
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند |
macroinstruction |
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo |
branches |
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند |
branch |
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند |
floating |
نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن |
operated |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند |
op code |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند |
operation |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند |
operate |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند |
operates |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند |
MDs |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
MD |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
one for one |
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود |
statements |
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,.... |
statement |
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,.... |
separator |
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان |
modifiers |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
modifier |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
statements |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
statement |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
actual address |
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود |
pipe |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
piped |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
basic |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
basics |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
effective |
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود |
prefixes |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
prefix |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
branches |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
branch |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
parting injuncyions |
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور |
directives |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
directive |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
disassembler |
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند |
delimiter |
1-حرف یا نشانهای که به زبان یابرنامه شروع و پایان داده یا کورد یا اطلاع بیان میکند. 2-مرز بین دستور و آرگومان |
logo |
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای مقاصد آموزشی . با دستور گرافیکی که به سادگی استفاده می شوند |
do while |
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند |
do nothing instruction |
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد |
halted |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
halts |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
halt |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
resident |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
residents |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
one plus one address |
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد |
grammer |
دستور زبان |
gramarey |
دستور زبان |
grammar |
دستور زبان |
grammars |
دستور زبان |
immediate |
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند |
validity |
صحت دستور یا کلمه رمز |
engine order |
دستور ماشین |
machine |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
machines |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
machined |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
grammarian |
متخصص دستور زبان |
ambiguous grammar |
دستور زبان مبهم |
grammarians |
متخصص دستور زبان |
regular grammar |
دستور زبان منظم |
predicate |
گزاره [در دستور زبان] [ادبیات] |
justifies |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
justify |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
justifying |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
operation |
سخت افزار مبدل دستور که ماشین |
operation |
بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور |
microprogram |
هر دستور زبان اسمبلی کامپیوتر که با زیربرنامه اجرا شود |
operation |
بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد |
completes |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
complete |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
completing |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
completed |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
illegal |
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند |
fetches |
دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند |
fetched |
دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند |
dd name |
برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند |
left justify |
دستور چاپ که حاشیه سمت چپ متن را از رج میکند |
fetch |
دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند |
complexes |
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند |
complex |
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند |
implied addressing |
دستور اسمبلی که فقط روی یک ثبات کار میکند. |
rule [on something] |
دستور [در] [مورد] [برای] موضوعی |
input |
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید |
inputted |
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید |
operation |
دستور بعدی برای اجرا را می خوانند |
input/output |
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند |
push |
دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند |
pushes |
دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند |
subroutine |
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که کنترل زیر تابع را هدایت میکند |
chkdsk |
دستور سیستم که موقعیت دیسک و RAM نصب شده را بررسی میکند |
pushed |
دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند |
cp |
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل |
huddle |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
huddling |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
huddles |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
huddled |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
cases |
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده |
cases |
دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند |
case |
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده |
case |
دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند |
dotting |
در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود |
dot |
در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود |
undoes |
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش |
shift |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
machine |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
shifted |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
shifts |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
hep |
حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود |
machined |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
nothing to the right |
دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست |
disable |
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه |
disables |
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه |
disabling |
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه |
machines |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
undo |
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش |
mkdir |
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک |
executing |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
executes |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
executed |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
execute |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
prompt |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
fetched |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
fetch |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
fetches |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
prompted |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
prompts |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
dot |
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد |
dotting |
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد |
join |
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید |
joined |
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید |
joins |
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید |
pitch |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
set |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
setting up |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
sets |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
sequences |
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است |
modes |
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه |
mode |
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه |
pitches |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
sequence |
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است |
IAR |
ثباتی در CPU که حاوی محل دستور بعدی برای پردازش است |
name |
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین |
names |
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین |
cache memory |
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند. |
caches |
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند. |
cache |
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند. |
syntactic error |
خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است |
venire facias tot matrons |
دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است |
automatics |
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی |
automatic |
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی |
kilo |
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر |
fetches |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
kilos |
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر |
fetched |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
fetch |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
trace |
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد |
traces |
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد |
traced |
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد |
macro |
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود |
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. |
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید. |
step |
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است |
stepping |
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است |
CDs |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
CD |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
tabulation |
نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود |
else rule |
قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود |
stop |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
stopped |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
stops |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
stopping |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
poked |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
poke |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
pokes |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
poking |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
chcp |
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند |
conditional |
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی |
conditional |
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند |
copying |
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند |
copy |
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند |
copies |
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند |
copied |
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند |
addressing |
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است |