English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (16 milliseconds)
English Persian
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
Search result with all words
image کپی از طرح یا تصویر اصلی
images کپی از طرح یا تصویر اصلی
clip انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clipped انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clippings انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clips انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
Other Matches
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
elementary اصلی
normative اصلی
fundamental اصلی
main stem خط اصلی
elemental اصلی
essential اصلی
cardinal اصلی
essentials اصلی
elementarily اصلی
intrinsic اصلی
functional اصلی
primal اصلی
native code کد اصلی
initialing اصلی
initialled اصلی
genuine اصلی
initialling اصلی
cardinals اصلی
initials اصلی
prime اصلی
primed اصلی
primes اصلی
primitive اصلی
firsthand اصلی
primordial اصلی
main deck پل اصلی
radical اصلی
radicals اصلی
fundametal اصلی
aboriginal اصلی
aboriginals اصلی
germinal اصلی
main attack تک اصلی
primary اصلی
immanent اصلی
ingrown اصلی
line link خط اصلی
main door در اصلی
main lines خط اصلی
principle اصلی
first-hand اصلی
quintessential اصلی
majoring اصلی
majored اصلی
seminal اصلی
organic اصلی
original اصلی
primarily اصلی
parent اصلی
main line خط اصلی
major اصلی
isogeny هم اصلی
principals اصلی
main <adj.> اصلی
master اصلی
mastered اصلی
texts اصلی
inherent اصلی
head اصلی
principal اصلی
main خط اصلی
proto اصلی
mainlined اصلی
mainlined خط اصلی
mainline اصلی
masters اصلی
rudimental اصلی
mainlines خط اصلی
text اصلی
mainlining اصلی
mainlining خط اصلی
mainlines اصلی
mainline خط اصلی
arches اصلی
initialed اصلی
trunk خط اصلی
vital <adj.> اصلی
essential <adj.> اصلی
major <adj.> اصلی
trunks خط اصلی
quintessential <adj.> اصلی
substantive [essential] <adj.> اصلی
initial اصلی
originals اصلی
basics اصلی
arch اصلی
arch- اصلی
basic اصلی
basic pay حقوق اصلی
master switch کلید اصلی
basic ration جیره اصلی
basic shaft محور اصلی
basic size اندازه اصلی
substance ماده اصلی
basic variable متغیر اصلی
bottom hole سوراخ اصلی
backing metal فلز اصلی
busbar شین اصلی
substances ماده اصلی
parant metal فلز اصلی
mainframe سیستم اصلی
base of origin مبداء اصلی
matadors گاوباز اصلی
master مدل اصلی
base piece توپ اصلی
main memory حافظه اصلی
constituents جزء اصلی
authentic document مدرک اصلی
constituent جزء اصلی
matador گاوباز اصلی
primary مقدماتی اصلی
mainframes سیستم اصلی
organic سازمانی اصلی
mastered مدل اصلی
initialing اصلی اغازی
hardware دستگاههای اصلی
innate لاینفک اصلی
motif مایه اصلی
motifs مایه اصلی
essential بسیارلازم اصلی
principals شرکت اصلی
essentials بسیارلازم اصلی
principals مجرم اصلی
principal شرکت اصلی
principal مجرم اصلی
cardinal number عدد اصلی
cardinal numbers عدد اصلی
master switches کلید اصلی
mother country کشور اصلی
mother countries کشور اصلی
initialing پاراف اصلی
initialed پاراف اصلی
initialled اصلی اغازی
initialled پاراف اصلی
initialling اصلی اغازی
initialling پاراف اصلی
initialed اصلی اغازی
initial پاراف اصلی
initials اصلی اغازی
initials پاراف اصلی
initial اصلی اغازی
trunks سیم اصلی
trunk سیم اصلی
inessential غیر اصلی
inessentials غیر اصلی
kernels هسته اصلی
main road راه اصلی
main roads جاده اصلی
main roads راه اصلی
kernel هسته اصلی
headquarters شعبه اصلی
subject matter موضوع اصلی
masters مدل اصلی
habitat جای اصلی
main road جاده اصلی
meats غذای اصلی
prime mover محرک اصلی
prime movers محرک اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com