English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
English Persian
valuable گرانبها قیمتی
worthful گرانبها قیمتی
Other Matches
inestimable گرانبها
invalued گرانبها
precious :گرانبها
precious stones سنگهای گرانبها
rich گرانبها باشکوه
semi-precious نیمه گرانبها
richer گرانبها باشکوه
richest گرانبها باشکوه
preciously بطور گرانبها
lief گرانبها مطبوع
jewel سنگ گرانبها زیور
jewels سنگ گرانبها زیور
invaluable فوق العاده گرانبها
alloys ترکیب فلز بافلز گرانبها
alloy ترکیب فلز بافلز گرانبها
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
whited ادم بد باطن و خوش فاهر چیز گرانبها
high dollar value قیمتی
high value قیمتی
precious : قیمتی
worthlessness بی قیمتی
At all costs . At any price . به هر قیمتی که شده
high grade steel فولاد قیمتی
noble metal فلز قیمتی
precious stone سنگ قیمتی
for all the world <idiom> بهر قیمتی
price support حمایت قیمتی
price system نظام قیمتی
Without ( beyond , above ) price . بی نهایت قیمتی
to set no great store by قیمتی ندانستن
dual price system نظام دو قیمتی
ingot فلز قیمتی
stone سنگ قیمتی
stones سنگ قیمتی
stoning سنگ قیمتی
precious metal فلز قیمتی
agate سنگ قیمتی
agates سنگ قیمتی
average revenue قیمتی که خریدارمی پردازد
carpet value ارزش قیمتی فرش
asteria نوعی سنگ قیمتی
lapidarian وابسته به سنگهای قیمتی
lapidary وابسته به سنگهای قیمتی
nonprice competition رقابت غیر قیمتی
rondel سنگهای قیمتی مدورزینتی
price elasticity of supply کشش قیمتی عرضه
priceable things اموال یا اشیا قیمتی
price elasticity of demand کشش قیمتی تقاضا
He is a priceless nice fellow . آدم نازنین و قیمتی یی است
cameos برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
cameo برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
cupellation گرفتن فلزات قیمتی از سرب
factory قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
facets سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
factories قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
I must get hold of her at all costs. بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
demand price حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
Every man has his price . هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
dumping فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
break up value قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
value added اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
dumping فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
rondelle جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com