English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
attack group گروه تک به ساحل
Search result with all words
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
Other Matches
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
beach ساحل
sea shore ساحل
shore ساحل
coasts ساحل
coast ساحل
rivage ساحل
banks ساحل
shores ساحل
littoral ساحل
landside ساحل
ashore به ساحل
bank ساحل
beaches ساحل
brae ساحل
beached ساحل
causey ساحل
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
onshore واقع در ساحل
river line خط ساحل رودخانه
inshore به طرف ساحل
backshore beach ساحل جزرو مد
backshore ساحل جزرو مد
back beach ساحل جزرو مد
riparian ساحل رودخانه زی
on shore روی ساحل
near shore نزدیک به ساحل
coast guardsman ساحل بان
bank protection ساحل داری
shore duty خدمت ساحل
beach party تیم ساحل
seacoast ساحل دریا
sea coast ساحل دریا
shore کرانه ساحل
shore ساحل دریا
basegram پیام از ساحل
bankside شیب ساحل
shores کرانه ساحل
stethe ساحل رودخانه
shores ساحل دریا
coastward بطرف ساحل
coastward درامتداد ساحل
coastwise درطول ساحل
hard beach ساحل مستحکم
land combat نبرد در ساحل
coral reef ساحل مرجانی
river bank ساحل رودخانه
beached ساحل شنی
river banks ساحل رودخانه
in- نزدیک ساحل
in نزدیک ساحل
beach زدن به ساحل
beaches ساحل شنی
beaches زدن به ساحل
bank revetment پوشش ساحل
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
coastwards درامتداد ساحل
seashores ساحل دریا
coastwards بطرف ساحل
low lander ساحل نشین
beach ساحل شنی
seashore ساحل دریا
offshore از جانب ساحل
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
sandbank ساحل شنی
offshore دور از ساحل
sandbanks ساحل شنی
beached زدن به ساحل
ashore بکنار بطرف ساحل
insides موج نزدیک ساحل
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
seebreeze باد از دریا به ساحل
waterside متعلق به کناردریا ساحل
inside موج نزدیک ساحل
landing beach ساحل پیاده شدن
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
near bank ساحل نزدیک رودخانه
retracts دور شدن از ساحل
retracting دور شدن از ساحل
retracted دور شدن از ساحل
retract دور شدن از ساحل
lee shore ساحل در معرض باد
put out از ساحل عازم شدن
bank angle زاویه شیب ساحل
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
riverain ساکن ساحل رودخانه
coast in point نقطه ورود به ساحل
shoring پیاده شدن در ساحل
hinterland زمین پشت ساحل
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
Ivory Coast کشور ساحل عاج
shelf سراشیب ساحل دریا
hinterlands زمین پشت ساحل
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
coasting کشتی رانی در طول ساحل
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
skate boat قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
cay ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landings پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
point break موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
liberty man ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
barrier reef صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
council of entent ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
dune خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
jolly boat قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
soup موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
soups موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
painter طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollards تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
hard up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
hard-up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
scylla صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
painters طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
bollard تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
mooring penant طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
cabotage کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
left slide حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
catch مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
hard beach قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
attack group گروه تک
bunch گروه
squads گروه
flocked گروه
cohort گروه
party گروه
many گروه
parcel گروه
parcels گروه
company گروه
gang گروه
gangs گروه
assembly گروه
bunched گروه
crowd گروه
bevy گروه
lot گروه
schools گروه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com