Dictiornary-Farsi | یاخته های کمکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
accessory cells	یاخته های کمکی


Search result with all words

astrocyteo	نوعی یاخته کمکی
Other Matches

oogamous	دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
auxiliary storage	حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary operation	عملیات کمکی عملکرد کمکی
auxiliary machinery	دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
cells	یاخته
protozoan	تک یاخته
unicellular	تک یاخته
cell	یاخته
acellular	بی یاخته
biont	یاخته
protozoon	تک یاخته
unicellularity	تک یاخته
protoplasm	سفیده یاخته
phagocytosis	یاخته خواری
pigment cell	یاخته رنگی
blood cell	یاخته خون
blood cells	یاخته خون
neurones	یاخته پی و کاران
protozoology	تک یاخته شناسی
bacteria	میکربهای تک یاخته
neuron	یاخته عصبی
neurone	یاخته پی و کاران
neurons	یاخته عصبی
neurocyte	یاخته عصبی
cytology	یاخته شناس
cytoplasm	سفیده یاخته
data cell	یاخته داده
cell body	جسم یاخته
ependymal cell	یاخته اپاندیم
gamete	یاخته جنسی
germ cell	یاخته جنسی
glial cell	یاخته گلیایی
haploid cell	یاخته جنسی
cytology	یاخته شناسی
mesoplast	هسته یاخته
nerve cell	یاخته عصبی
betz's cell	یاخته بتس
storage cell	یاخته انباره
binary cell	یاخته دودویی
spermatozoid	یاخته نر و متحرک
ovum	یاخته ماده
utricle	انبان چه یاخته
rod	یاخته استوانه ای [در چشم]
plasmic	وابسته به سفیده یاخته
ectoclast	بخش خارجی یاخته
gametogenesis	تکوین یاخته جنسی
Rod cell	یاخته استوانه ای [در چشم]
spongioblast	یاخته رویانی گلیایی
body cell	یاخته غیر تناسلی
neuroblast	یاخته رویانی عصبی
macrophage	یاخته بیگانه خواردرشت
amitosis	تقسیم مستقیم یاخته
heterogamet	یاخته جنسی ناهمخوان
protozoan	وابسته به تک یاخته اغازی
sarcode	سفیده یاخته حیوانی
intercellular	واقع در میان یاخته ها
osteoblast	یاخته استخوان ساز
plasma membrane	غشاء خارجی سفیده یاخته
trabecula	دارای فواصل دربین یاخته ها
plasmalemma	پروتوپلاسم منطقه خارجی یاخته
spermatozoa	یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
auxesis	رشد توام باعدم تقسیم یاخته
achromatin	مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته
photocell	یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
spermatozoon	یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
rods and cones [in the retina]	یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
neurons	رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
plasmolysis	چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
neuron	رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
chromoplast	یاخته رنگی که حاوی رنگ قرمز یا زرد میباشد
plastogene	اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
ancillary	کمکی
auxiliaries	کمکی
supplementary	کمکی
subsidiaries	کمکی
subsidiary	کمکی
auxiliary	کمکی
secondary	کمکی
communicating pole	قطب کمکی
remedial measure	اندازه کمکی
prony motor	موتور کمکی
relieving arch	طاق کمکی
boostes pump	پمپ کمکی
by pass valve	شیر کمکی
boostes transformer	ترانسفورماتور کمکی
booster magneto	دینام کمکی
booster pump	پمپ کمکی
commutating pole	قطب کمکی
coprocessor	پردازنده کمکی
reserve accumulator	انباره کمکی
interpoles	قطبهای کمکی
interpole	قطب کمکی
intermediate grid	شبکه کمکی
user interface	میانجی کمکی
operating supplies	مواد کمکی
relieving tackle	تاکل کمکی
split pole motor	موتور کمکی
slack variable	متغیر کمکی
sabot	خرج کمکی
auxiliary forces	نیروی کمکی
auxiliary charger	شارژکننده کمکی
auxiliary operatich	عمل کمکی
auxiliary memory	حافظه کمکی
auxiliary memory	حافظ کمکی
artificial antenna	انتن کمکی
dummy antenna	انتن کمکی
auxiliary landing field	فرودگاه کمکی
auxiliary ego	خود کمکی
auxiliaries	امدادی کمکی
utilitu program	برنامه کمکی
accessory	لوازم کمکی
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
auxiliary base line	باز کمکی
auxiliary electrode	الکترود کمکی
artificial aids	وسایل کمکی
auxiliary forces	قوای کمکی
accommodator	کارگر کمکی
auxiliary target	نقطه کمکی
auxiliary target	هدف کمکی
auxiliary storage	انباره کمکی
auxiliary storage	انبار کمکی
back up frequency	فرکانس کمکی
auxiliary view	نمای کمکی
auxiliary	امدادی کمکی
auxiliary operation	عمل کمکی
auxiliary rotor	رتور کمکی
willed	فعل کمکی "خواهم "
sabot	خرج موشکی کمکی
interpole motor	موتور با قطب کمکی
will	فعل کمکی "خواهم "
undelete utility	برنامه کمکی احیاء
kedge anchor	لنگر کمکی ناو
aiding	کمک وسایل کمکی
afforce	نیروی کمکی فرستادن به
aid	کمک وسایل کمکی
aided	کمک وسایل کمکی
navigational grid	شبکه کمکی ناوبری
table utility	برنامه کمکی جدولی
norton utilities	برنامههای کمکی نورتن
lee helm	سکان کمکی ناو
layshaft	محور دندانه کمکی
auxiliary control surfaces	سطوح فرامین کمکی
guiding	عضلات کمکی مجاور
pitman	عضو گروه کمکی
downloading utility	برنامه کمکی استقرار
I can't help it. <idiom>	من نمیتونم کمکی کنم.
auxiliary power unit	واحد قدرت کمکی
commutating pole converter	تبدیل گر قطب کمکی
back end processor	پردازنده کمکی تک منظوره
backup utility	برنامه کمکی پشتیبان
dozzle	مخزن کمکی تغذیه
wills	فعل کمکی "خواهم "
mace utilities	برنامه کمکی میس
auxiliary flight surfaces	سطوح پرواز کمکی
igniter pad	کیسه خرج کمکی
visual aids	ابزارهای کمکی دیداری
I'm glad I could help.	خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
build-ups	نیروی کمکی تقویت نیروها
I'm really not responsible for it. <idiom>	من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
boot	پوشش کمکی روی سم اسب
build-up	نیروی کمکی تقویت نیروها
build up	نیروی کمکی تقویت نیروها
communicating pole winding	سیم پیچی قطب کمکی
file transfer utility	برنامه کمکی انتقال فایل
ingot feeder head	مخزن کمکی تغذیه شمش
file conversion utility	برنامه کمکی تبدیل فایل
frapping lines	طناب تعادل کمکی ناو
document comparison utility	برنامه کمکی مقایسه مدارک
audiovisual aids	ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
outline utility	برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
screen saver utility	برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
banderillero	عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
file compression utility	برنامه کمکی فشرده کردن فایل
bowsight	وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
My hands are tied. <idiom>	نمی توانم [کاری] کمکی بکنم.
comment	نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
helped	کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps	کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
drum sorting	مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
helps	کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
pickup man	اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
commenting	نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
helped	کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
air traffic control radar system	راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
help	کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
help	کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
commented	نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
baby siphon	سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
context sensitive help key	کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
commoners	تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
blitzed	حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
common	تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
blitzing	حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes	حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
augmentation	افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
blitz	حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
heading select feature	عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
commonest	تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است