Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
English
Persian
cheetah
یوزپلنگ وحشی
cheetahs
یوزپلنگ وحشی
Search result with all words
cougar
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
cougars
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
Other Matches
brutify
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
hunting leopard
یوزپلنگ
panthers
یوزپلنگ
panther
یوزپلنگ
hunting panther
یوزپلنگ
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
pumas
یوزپلنگ درنده امریکایی
puma
یوزپلنگ درنده امریکایی
ferae naturae
وحشی ذاتا وحشی
savages
وحشی
feral
وحشی
boarish
وحشی
ferine
وحشی
gris
وحشی
hare brained
وحشی
ruttish
وحشی
savaged
وحشی
anthropophagus
وحشی
uncivilized
وحشی
Gothic
وحشی
ruffians
وحشی
ruffian
وحشی
barbaric
وحشی
undaunted
وحشی
savage
وحشی
savaging
وحشی
rambunctious
وحشی
truculent
وحشی
wild
وحشی
wildest
وحشی
wilds
وحشی
unshaped
وحشی
ungovernable
وحشی
unmannerly
وحشی
unshapen
وحشی
ferocious
وحشی
barbarous
وحشی
sylvatic
وحشی
wildling
حیوان وحشی
Wild West
غرب وحشی
savaging
وحشی کردن
savaging
وحشی شدن
savaged
وحشی شدن
savaged
وحشی کردن
savages
وحشی کردن
savages
وحشی شدن
wild rice
برنج وحشی
mallard
اردک وحشی
gothicism
وحشی گری
semi barbarian
نیم وحشی
saracen
کافر وحشی
onion couch
یکجور جو وحشی
onion grass
یکجور جو وحشی
imbrute
وحشی شدن
manlike
جنس نر وحشی
mustang
اسب وحشی
feral child
کودک وحشی
fellness
وحشی گری
tiger cat
گربه وحشی
barbarise
وحشی کردن
barbarize
وحشی کردن
toadflax
کتان وحشی
horsemint
نعناع وحشی
charlock
خردل وحشی
farouche
وحشی صفت
on the same p as the savages
درترازو وحشی ها
uncivilly
وحشی بی ادب
uncivil
وحشی بی ادب
brutalises
وحشی شدن
brutalising
وحشی شدن
brutalize
وحشی شدن
brutalized
وحشی شدن
brutalizes
وحشی شدن
brutalizing
وحشی شدن
buffalo
گاو وحشی
buffaloes
گاو وحشی
brutalised
وحشی شدن
bestiality
وحشی گری
wildness
وحشی گری
gross
وحشی توده
grossed
وحشی توده
grosser
وحشی توده
grosses
وحشی توده
grossest
وحشی توده
grossing
وحشی توده
headache
خشخاش وحشی
headaches
خشخاش وحشی
wildlife
حیوانات وحشی
bullock
گوساله وحشی
wildfowl
اردک وحشی
mallards
اردک وحشی
wildcats
گربه وحشی
wildcat
گربه وحشی
savage
وحشی شدن
bullocks
گوساله وحشی
parsnips
زردک وحشی
parsnip
زردک وحشی
parsnips
هویج وحشی
parsnip
هویج وحشی
savage
وحشی کردن
perfection of savagery
کمال وحشی گری
ruffianly
گردن کلفت وحشی
buff
گاو وحشی زردنخودی
leopard
پلنگ گربه وحشی
the african savages
وحشی های آفریقا
wildfowler
شکارچی غاز وحشی
madcap
ادم بی پروا و وحشی
wild parsley
انواع هویج وحشی
buffs
گاو وحشی زردنخودی
brutal
حیوان صفت وحشی
troglodyte
انسانهای غارنشین وحشی
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
perfection of savagery
نهایت وحشی گری
sheldrake
اردک وحشی دریایی
leopards
پلنگ گربه وحشی
ferocity
وحشی گری سبعیت
brent
یکجورغاز وحشی کوچک
marihuana
تنباکوی وحشی بیابانی
caprifig
درخت انجیر وحشی
marijuana
تنباکوی وحشی بیابانی
barbarize
بیگانه یا وحشی شدن
barbarian
ادم وحشی یابربری
barbarise
وحشی گری کردن
styrax
بوته وحشی جاوی
mallards
نوعی مرغابی وحشی
gooseberry bush
درخت انگور وحشی
barbarians
ادم وحشی یابربری
greylag
غاز وحشی اروپایی
mallard
نوعی مرغابی وحشی
feral
حیوان شکاری وحشی
wilding
گیاه یا میوه خودرو وحشی
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
brutalised
وحشی یا حیوان صفت کردن
passenger pigeon
کبوتر وحشی امریکای شمالی
brutalizes
وحشی یا حیوان صفت کردن
polecats
موش خرمای وحشی اروپایی
masterwort
سنبل ختایی جاوه وحشی
brutalize
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising
وحشی یا حیوان صفت کردن
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
brutalizing
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized
وحشی یا حیوان صفت کردن
charreada
سواری مکزیکی اسب وحشی
reclaim animal
حیوانات وحشی تربیت شده
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
brutalises
وحشی یا حیوان صفت کردن
polecat
موش خرمای وحشی اروپایی
catamount
ادم پس کوهی و وحشی صفت
catamountain
ادم پس کوهی و وحشی صفت
diana
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
zootechny
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechnics
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
to have the wild stag's foot
<idiom>
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
saddle bronc riding
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
agriology
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
roughrider
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
kheda
کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
passanger
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
bareback riding
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
razorback
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
spooned
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
pandours or doors
امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
spoons
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
fetishes
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetish
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
pigsticking
شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
succory
کاسنی تلخ کاسنی وحشی
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
heathenize
کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com