English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
keloid or cheloid یکجو ربرامدگی درپوست که درجای اسیب دیده پیدا میشود
Other Matches
damaged shipments کالاهای اسیب دیده
injured muscle عضله اسیب دیده
brain injured اسیب دیده مغزی
suffering economy اقتصاد اسیب دیده
cauliflowr ear گوش اسیب دیده
battlefield evacuation تخلیه پرسنل اسیب دیده
ding قسمت اسیب دیده تخته موج
nerved قطع عصب پای اسیب دیده اسب
short round فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
disabled list فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
put-down کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
put-downs کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
put down کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
town fog نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
it is of frequent بسیار دیده میشود
bird's eye view منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye views منظرهای که از بلندی دیده میشود
clogged ink jet nozzles اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
visual آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visually آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visuals آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
annunciator ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود
fog dog روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
phosphene حلقههای روشنایی که ازفشردن تخم چشم دیده میشود
this word occurs in gulistan p این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
many اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی
lanugo کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
dual دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود
iguanodon سوسمار بزرگ گیاه خوار که اکنون بشکل سنگواره دیده میشود
addax یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود
vinous eloquence فصاحتی که در اثر خوردن شراب پیدا میشود
rigor mortis جمود نعشی که 6 تا 01ساعت پس از مرگ پیدا میشود
kentish rag یکجورسنگ اهک سخت که درkent پیدا میشود
rill erosion این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
Is there an inexpensive restaurant around here? آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here? آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
issue of law نکتع موضوع بحث که درتطبیق قانون پیدا میشود
it is of a wide distribution در خیلی جاها پیدا میشود بسیار فراوان است
logoriph یکجور جدول معمایی که باقلب حروف پیدا میشود
squash rackets یکجو رتوپ بازی که ماننداست به راکت
lags زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lag زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lagged زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
subroutine کد زیر تابع که در حافظه پس از پیدا شدن دستور فراخوانی کپی میشود
pathologists پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
pathologist پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
jaggies لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
virus هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
viruses هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
certificate of damage تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
An ass in the guise of a lion. خر درپوست شیر
postscript زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
pox موجد ابله درپوست
He was transported with joy. از شادی درپوست نمی گنجید
iceblink روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
depigmentation کاهش رنگ دانه درپوست و غیره
melanotic دچار سیاهی غیر طبیعی درپوست
framboesia ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
elsewhere درجای دیگر
out of harm's way درجای امن
transplanting درجای دیگری نشاندن
transplanted درجای دیگری نشاندن
transplant درجای دیگری نشاندن
misplace درجای عوضی گذاشتن
to box up درجای تنگ قراردادن
to stand to one's guns درجای خودباقی ماندن
to keep the field درجای خودثابت ماندن
transfix درجای خودخشک شدن
to be in safe keeping درجای امن بودن
transplants درجای دیگری نشاندن
platforms درجای بلند قرار دادن
perch درجای بلند قرار دادن
perches درجای بلند قرار دادن
platform درجای بلند قرار دادن
perched درجای بلند قرار دادن
perching درجای بلند قرار دادن
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
lock away درجای قفل شده نگه داشتن
upto the mark داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
tucking درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucks درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
to poke up oneself درجای تنگ رفتن ودر رابروی خود بستن
tuck درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
replacing برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
harm اسیب
what impaired his reputation وی اسیب زد
damage اسیب
lesions اسیب
head injury اسیب سر
harming اسیب
traumatic اسیب زا
injury اسیب
harmed اسیب
harms اسیب
to escape with life and limb بی اسیب
inconvenience اسیب
inconvenienced اسیب
trauma اسیب
traumas اسیب
inconveniences اسیب
inconveniencing اسیب
pathology اسیب
tort اسیب
teen اسیب
lesion اسیب
torts اسیب
harmavoidance اسیب گریزی
psychic trauma اسیب روانی
marring اسیب رساندن
it injured his hands بدستهایش اسیب زد
tennis elbow اسیب ارنج
pathologists اسیب شناس
mar اسیب رساندن
nobbeing اسیب رسان
marred اسیب زدن
i hurt my self اسیب دیدم
marred اسیب رساندن
pathologist اسیب شناس
pathology اسیب شناسی
mar اسیب زدن
deleterious اسیب رسان
harmed اسیب رساندن
traumatophobia اسیب هراسی
injury اسیب خسارت
damaging اسیب اور
injure اسیب زدن
harming اسیب رساندن
harms اسیب رساندن
traumatism اسیب دیدگی
traumatic experience تجربه اسیب زا
impair اسیب زدن
impaired اسیب زدن
impairing اسیب زدن
impairs اسیب زدن
injurious اسیب رسان
harm اسیب رساندن
injures اسیب زدن
pathological اسیب شناختی
endamage اسیب رساندن
out of harm's way دوراز اسیب
crippling اسیب دیدن
cripples اسیب دیدن
birth injury اسیب تولد
damage اسیب دیدن
crippled اسیب دیدن
cripple اسیب دیدن
damage control اسیب گیری
injuring اسیب زدن
brain damage اسیب مغزی
brain injury اسیب مغزی
marring اسیب زدن
invulnerability اسیب ناپذیری
break down اسیب دیدن
vulnerability اسیب پذیری
vulnerable اسیب پذیر
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
loads برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
mar صدمه زدن اسیب
hurt اسیب زدن به ازردن
i hurt my finger انگشتم اسیب دید
organic brain syndrome نشانگان اسیب مغزی
vulnerable area منطقه اسیب پذیر
vulnerability قابلیت اسیب پذیری
social pathology اسیب شناسی اجتماعی
vulnerable درمعرض اسیب در معرض
he was proof against harm اسیب بردار نبود
pathologic وابسته به اسیب شناسی
graphopathology اسیب شناسی خط شناختی
neuropathologist اسیب شناس اعصاب
obs نشانگان اسیب مغزی
marred صدمه زدن اسیب
hurt خسارت رساندن اسیب
marring صدمه زدن اسیب
susceptibility درمعرض اسیب بودن
it will injure his prestige به حیثیت او لطمه یا اسیب زد
hurts اسیب زدن به ازردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com