English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
protonotary apostoloc یکی از 21 تن متران هایی که فرمان پاپ را ثبت می کنند
Other Matches
Atari ST و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
operation آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
communication پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
acrade game نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
S-border حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
practical extraction and report language برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
metropolitan bishop متران
incardinate متران ساختن
prelatess زن اسقف یا متران
prelatic وابسته به اسقف بزرگ متران وار
bras سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bra سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
lisping یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisped یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisps یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
to provoke somebody until a row breaks out <idiom> کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
multiprocessor تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb> برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
modes حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
ctrl break در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
stand fast فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
forward march فرمان قدم رو فرمان پیش
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
guide on me فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
companding دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
close interval فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close ranks فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
guide left فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
cancel check firing فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
frame کنترل هایی
What vegetables do you have? چه سبزی هایی دارید؟
divers statements گفته هایی چند
the city has been proclaimed قدغن هایی در شهربرقرارکرده اند
the tree shoot out brances ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
line ahead کشتی هایی که پشت سر هم میروند
it was skirted by trees درخت هایی در کنار ان بود
pearly teeth دندان هایی چون مروارید
mews طویله هایی که گرداگردمیدانی بسازند
colour جدول شماره هایی که ویندوز
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
colours جدول شماره هایی که ویندوز
the i. parts of a whole بخش هایی مکمل یک چیزدرست
Photos are accepted world عکس هایی مقبولی دنیا
krantz خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
buttoning کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
corbel-table [ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
the strangers in tehran بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند
foundation pile میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
to e. figures upon astone صورت هایی بر سنگ نقش کردن
ccd محفظه هایی برای ذخیره داده
classing محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
classes محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classed محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
buttoned کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
button کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
Ersatz architecture [معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
rag bolt میخ پیچی که میله ان خارهایابرامدگی هایی دارد
pipping دانه یاتخم میوه هایی مثل سیب
pips دانه یاتخم میوه هایی مثل سیب
lateral route جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
array آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
acid fast دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
electric تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
arrays آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
flyings رشته هایالیف هایی که ازچیزی جداشده بهوامیرود
knickerbocker زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
gar نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
database مجموعه برنامه هایی که به کاربر اجازه ایجاد
pipped دانه یاتخم میوه هایی مثل سیب
socket [وسیله با سوراخ هایی که ورودی در آن نصب میشود]
pip دانه یاتخم میوه هایی مثل سیب
castles میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castle میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
Decalogue [قسمت هایی از دیوار یا پرده ی پشت محراب]
C-scroll [پیچک هایی به شکل سی و اس بویژه در تزئینات روکوکو]
rose window پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
applet برنامه هایی که از Panel Contral آغاز می شوند
databases مجموعه برنامه هایی که به کاربر اجازه ایجاد
clock سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
clocks سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
page of presence لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
foxtail یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
clock تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
gear cluster مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
clocks تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
grangerism ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
in love - engaged - married عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
proofroom اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
terpene هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
divide پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند
shot group گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
isoperimetry گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
the forth bristled with guns توپهای ان در مانندسیخ هایی بودکه به هرسوراست شده باشد
microscopist کسیکه میتواند با ریز بین ازمایش هایی بکند
automation استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
interplane strut پایه هایی که دو بال هواپیماهای دوباله را به هم متصل میکند
conchoidal دارای پستی وبلندی هایی شبیه داخل صدف
link لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد
divides پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند
pin compatible تراشه هایی که عملکردمشابهی دارند و می توانندبجای هم قرار گیرند
PRI پشتیبانی کنند
he is well spoken of از او تعریف می کنند
he warned them to obey اطاعت کنند
they mingle their tears با هم گریه می کنند
intrusive thoughts اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
haplont موجوداتی که دارای تعداد کروموزوم هایی مانندسلولهای جنسی هستند
windlass ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
farrow همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
windlasses ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
farrowed همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowing همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
hanging committee انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
farrows همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
generations زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
generation زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
crow steps لاریز:برجستگی هایی که بشکل پله یاکنگره درسرازیریهای شیروانی م
hardware دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
intercalated strata چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
architecture طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
decisions مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
slsi Intergration Scale SuperLarge تراشه هایی با تراکم ماوراء بزرگ
desktop نشانه هایی که روی صفحه کار نمایش داده می شوند
toolbar پنجرهای که حاوی نشانه هایی است که به ابزار دستیابی دارند
page of bonour لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
paragraph - بیتی که آدرس شانزده هایی را شروع میکند که ضریب دو باشد
paragraphs - بیتی که آدرس شانزده هایی را شروع میکند که ضریب دو باشد
fits units with ... connection مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
cycles تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
decision مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
cycled تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
demands of providing healthy living and working conditions خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
cycle تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
precept فرمان
precepts فرمان
commandment فرمان
mkdir فرمان D
commandments فرمان
for فرمان FOR
ship will adjust فرمان
chartering فرمان
charters فرمان
control فرمان
Rd فرمان RD
MDs فرمان D
rescript فرمان
controlling فرمان
chartered فرمان
decree فرمان
charter فرمان
decreed فرمان
controls فرمان
sanction فرمان
instituted فرمان
commission فرمان
institutes فرمان
instituting فرمان
mark time فرمان در جا
if فرمان IF
ordinances فرمان
ordinance فرمان
sanctioned فرمان
institute فرمان
sanctioning فرمان
steering فرمان
drive فرمان
ordinace فرمان
drives فرمان
commissions فرمان
handlebar فرمان
commissioning فرمان
insubordinate نا فرمان
sanctions فرمان
rudder bar فرمان
command فرمان
edict فرمان
worded فرمان
word فرمان
commanded فرمان
bugle call فرمان
edicts فرمان
chdir فرمان CD
firman فرمان
by order of فرمان
at my command به فرمان من
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com