Total search result: 201 (22 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
annunciator |
ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود |
|
|
Other Matches |
|
chug |
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود |
chugs |
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود |
chugging |
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود |
chugged |
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود |
twangs |
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه |
twanged |
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه |
twang |
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه |
twanging |
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه |
town fog |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
it is of frequent |
بسیار دیده میشود |
bird's eye view |
منظرهای که از بلندی دیده میشود |
bird's eye views |
منظرهای که از بلندی دیده میشود |
visually |
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است |
visuals |
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است |
visual |
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است |
Brontide |
نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.] |
phosphene |
حلقههای روشنایی که ازفشردن تخم چشم دیده میشود |
fog dog |
روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود |
this word occurs in gulistan p |
این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود |
many |
اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی |
lanugo |
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود |
dual |
دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود |
keloid or cheloid |
یکجو ربرامدگی درپوست که درجای اسیب دیده پیدا میشود |
iguanodon |
سوسمار بزرگ گیاه خوار که اکنون بشکل سنگواره دیده میشود |
addax |
یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود |
universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
rill erosion |
این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود |
lagged |
زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT |
lag |
زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT |
lags |
زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT |
fibre |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fibres |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fiber |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
background |
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود |
backgrounds |
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود |
QBE |
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود |
content addressable addressing |
ثباتی که با توجه به محتوای آن ونه یک شماره یا آدرس محل دهی میشود |
horned scully |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
viruses |
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند |
jaggies |
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود |
virus |
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند |
colour |
احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود |
colours |
احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود |
certificate of damage |
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود |
turnkey system |
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است |
postscript |
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود |
postscripts |
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود |
it is interesting to me |
برای من جالب توجه است |
self- |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
writes |
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود. |
write |
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود. |
bullets |
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط |
bullet |
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط |
catchword |
کلمه سرصفحه برای جلب توجه |
shenanigan |
حقه یا حیله برای عطف توجه |
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. |
برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند. |
Baa! |
بع! [صدای گوسفند دادن برای جلب توجه] |
newsworthy |
قابل توجه عامه برای درج درروزنامه |
wolf-whistle <idiom> |
سوتی که مرد برای جلب توجه زن(جذاب) می زند |
controlled airspace |
قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است |
hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
warehousing system |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
external |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
externals |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
offensive weapon |
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند |
processor |
ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد |
asynchronous computer |
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام |
calling |
سیگنالی برای جلب توجه مردم از ترمینال یا یک وسیله به کامپوتر اصلی |
feep |
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند |
signalled |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
signaled |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
signal |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
phonendoscope |
شنیده میشوند |
to meet the ear |
شنیده شدن |
TCP/IP |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
drives |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
drive |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
As soon as a shot was heard … |
تا صدای تیر شنیده شد … |
Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
screamer |
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه |
ear witness |
گواه بگوش شنیده شاهدسمعی |
i have heard it of old |
از قبل این سخن را شنیده ام |
inaudible |
شنیده نشده غیر مسموع |
BNC connector |
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود |
flags |
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص |
flag |
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص |
They have had words ,I hear . |
شنیده ام حرفشان شده ( بحث ؟ جدل لفظی ) |
colour |
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود |
colours |
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود |
structuring |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structure |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structures |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
cash crop |
محصولی که برای فروش فرآوری میشود |
stud |
حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود |
probationers |
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود |
probationer |
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود |
truce |
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود |
truces |
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود |
this work is palling on me |
اینکاردارد برای من خسته کننده یابیمزه میشود |
bilinear filtering |
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد |
toll traverse |
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود |
yard man |
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود |
metacompilation |
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود |
corsages |
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود |
mac |
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن |
scratch file |
ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود |
corsage |
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود |
macs |
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن |
debutant |
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود |
wharfage |
وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی |
bulk head |
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود |
promotion money |
دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود |
golden handshakes |
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود |
golden handshake |
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود |
top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
pontage |
مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود |
seeking |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
seeks |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
prompt |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
wine palm |
هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود |
dry ginger |
نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود |
redundant |
قطعه اضافی که برای کاری در صورت خطا استفاده میشود |
prompted |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
prompts |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
appearance money |
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود |
seek |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
contact party |
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود |
dumb well |
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود |
burse |
بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود |
verification fire |
تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود |
built up frog |
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود |
slow pill |
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود |
retrorocket |
راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود |
takedown |
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود |
payola |
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود |
sub woofer |
هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود |
Good grief! <idiom> |
این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود |
break up value |
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود |
sequential access |
صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود |
debutant |
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود |
toner |
محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود |
assessed value |
ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود |
core binder |
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
lifting body |
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود |
docket |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
insertion point |
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود |
masters |
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود |
dockets |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
mastered |
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود |
docketed |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
end |
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود |
slush fund |
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود |
ends |
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود |
vacation sittings |
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود |
wrming message |
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود |
key signature |
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود |
bench mark |
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود |
peers of scotland |
بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود |
slush funds |
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود |
docketing |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
qsam |
صف بلاکهای منتظر برای پردازش که با استفاده روش دستیابی تربیتی بازیابی میشود |
godroon |
اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود |
access panel |
پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود |
ended |
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود |
master |
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود |
tabulation |
نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود |
backus naur form |
قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود |
counter revolution |
عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود |
offsets |
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود |
casual labour |
کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود |
archive |
فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود |
draw attention |
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن |
sector |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
sectors |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
letters patent |
نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند |
We consider it a great honor to have you here with us tonight. |
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم. |
subsidy |
مالیات فوق العادهای که درمواقع اضطرار و برای امورمهم و غیر مترقبه مملکتی اخذ میشود |
kopfring |
حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود |
metal deactivator |
مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود |
point designation |
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود |
i/o |
محل حافظه که توسط پورت ورودی / خروجی برای انتقال داده با CPU استفاده میشود |
walkthrough |
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود |
clocks |
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت |
clock |
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت |
halftone |
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند |
frequency shift keying |
روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود |
reflexes |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
reflex |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
Pentium Pro |
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا |
halftones |
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند |
virus |
نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود |
voir dire |
سوالاتی که پیش از پرس ازمایی اصلی از شاهد میشود و هدف از ان احرازصلاحیتش برای ادای شهادت است |
appliance computer |
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است |
viruses |
نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود |
TrueType |
فناوری نوشتاری سافت Apple و ماکروسافت برای چاپ دقیق هر آنچه در صفحه نمایش داده میشود |
languages |
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود |
compressor bleed air |
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود |
hand-held |
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست |