Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (6 milliseconds)
English
Persian
club chair
صندلی دسته دار بزرگ
Other Matches
club
باشگاه
club
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
club
انجمن
club
خاج باشگاه
club
: چماق
club
گرز
club
کلوب
club
خال گشنیز
p&l club
club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
club
کانون مجمع
chair
کرسی استادی در دانشگاه
my chair was next his
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
take the chair
ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
take the chair
ریاست انجمنی را دارا بودن
to take a chair
نشستن
chair
خرک
chair
برکرسی یاصندلی نشاندن
chair
مقر
chair
صندلی
club soda
رجوع شود به water soda
play club
دربازی گلف چوگان
jockey club
باشگاه سوارکاران انگلستان
jockey club
باشگاه سوار کاران
indian club
میل ورزشی
indian club
میل زورخانه
indian club
باشگاه هندیها
hunt club
باشگاه شکارچیان
play club
نوک چوبی
service club
باشگاه سربازان
club sodas
رجوع شود به water soda
fan club
باشگاههواداران
strip club
باشگاهرقصStriptease
warehouse club
فروشگاهیکهبهمشتریانیکهحقاشتراکسالیانهخودراپرداختمیکنندتخفیفمیدهد
youth club
باشگاهجوانان
He is an old – timer at this club .
از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
Join the club!
من هم درشرایطی مشابه هستم !
service club
باشگاه افراد
glee club
کلوب یا باشگاه اواز و سرود
club steak
قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
club house
رختکن تیم
club player
بازیگر باشگاهی
club moss
گیاه کبریت
club moss
رضن
country club
باشگاه ورزشی وتفریحی
country club
باشگاه خارج از شهر
club foot
کجی یاپیچیدگی پا
club fighter
بوکسور باشگاهی
club car
واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
golf club
چوگان گلف بازی
golf club
باشگاه گلف بازان
golf club
هر نوع چوب بازی گلف
club propeller
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
club rush
بته لویی
club sport
باشگاه ورزشی
club footed
پاچنبری
club footed
کج پا
types of chair
انواعصندلی
step chair
صندلیپلهدار
slide chair
مقرغلافمتحرک
folding chair
صندلیتاشو
director's chair
صندلیمدیر
sedan chair
تخت روان یکنفره
cabriole chair
مبلاستیل
easy chair
صندلی راحت
an odd chair
صندلی تکی
typist's chair
صندلیتایپیست
Wassily chair
صندلیفلزی
rocking chair
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair
صندلی گهوارهای
office chair
صندلی اداری
high chair
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
office chair
مبل اداری
chair-rail
[قرنیز دور تا دور دیوار شبیه پایه ستون]
electric chair
صندلی اعدام الکتریکی
electric chair
اعدام بوسیله برق
wing chair
مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
windsor chair
صندلی دارای پشتی منحنی
wheel chair
صندلی چرخ دار
night chair
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
morris chair
صندلی راحتی
curule chair
کرسی عاج
he nestles in the chair
است
he nestles in the chair
در صندلی غنوده
he has passed the chair
رئیس بوده است
he has passed the chair
ریاست داشته است
hammock chair
صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
gestatoraial chair
کرسی حامل پاپ
fishing chair
صندلی در قایق ماهیگیری
elbow chair
صندلی دسته دار
deck chair
صندلی حصیری تاشو
curule chair
صندلی عاج نشان
camp chair
صندلی سفری صندلی صحرایی
to fill the chair
ریاست کردن
an odd chair
صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
to bottom a chair
ته انداختن بصندلی
arm chair
صندلی دسته دار
arm chair
صندلی راحتی
swivel chair
صندلی چرخان
twisboat chair
قایق- صندلی تابدار
walking chair
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
barrel chair
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
boatswain's chair
صندلی نقاله
camp chair
صندلی تاشونده
to fill the chair
برکرسی نشستن
protection and indemnity club
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
hell fire club
باشگاه جوانان بی پروا
office swivel chair
صندلی گردان اداری
bean bag chair
صندلیکیسهایراحتی
football club
[British Englisch]
باشگاه فوتبال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com