English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (4 milliseconds)
English Persian
components اجزاء
components ترکیب کننده
components ترکیب دهنده
components جزء
components مولفه
components قسمت
components عضو
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components مولفه بردار
components سازنده
components جزء در شیمی
components سازا
components جسمهای ترکیب کننده
components همنهند
components همنه
components عنصر
components قطعه
components جزء ساختمانی
components عضو قسمت
components جزء سازنده
components خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
components تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
Other Matches
components of displacement مولفههای تغییر مکان
electronic components اجزاء الکترونیکی
microcomputer components مولفههای ریزکامپیوتر
reserve components قسمتهای احتیاط ارتش
system components اجزادستگاه
principal components method روش مولفههای اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com