Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English
Persian
components of displacement
مولفههای تغییر مکان
Other Matches
components
عنصر
components
قطعه
components
جزء ساختمانی
components
عضو قسمت
components
جزء سازنده
components
خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
components
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
همنه
components
اجزاء
components
ترکیب کننده
components
ترکیب دهنده
components
جزء
components
مولفه
components
قسمت
components
عضو
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
مولفه بردار
components
سازنده
components
جزء در شیمی
components
سازا
components
جسمهای ترکیب کننده
components
همنهند
system components
اجزادستگاه
electronic components
اجزاء الکترونیکی
microcomputer components
مولفههای ریزکامپیوتر
reserve components
قسمتهای احتیاط ارتش
displacement
اختلاف مکان تغییر مکان
displacement
امنیت در آدرس اندیس دار
displacement
جابجا شدن
displacement
جابجایی
displacement
جابجاشدگی تغییر مکان
displacement
جانشین سازی
displacement
جابجا کردن
displacement
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
displacement
انتقال
displacement
تغییر موضع
displacement
تغییر مکان
displacement
جابه جایی
principal components method
روش مولفههای اصلی
displacement current
جریان جابجایی
image displacement
اشتباه تصویر یا خطای تصویربرداری دستگاه
image displacement
تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
magnatic displacement
تغییر مغناطیسی
angular displacement
جابجایی زاویهای
phase displacement
اختلاف فاز
piston displacement
تغییر مکان پیستون
echeloned displacement
تغییر مکان رده برده
angular displacement
اختلاف زاویهای
water displacement
زهکشی کردن
water displacement
زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
gun displacement
جابجایی توپها گسترش توپها
gun displacement
تصحیح جای توپ
field displacement
جابجایی میدان
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
displacement of affect
جابه جایی عاطفه
displacement pump
تلمبه حجمی
displacement reaction
واکنش جانشینی
displacement titration
تیتر کردن جانشینی
current displacement
تغییر جریان
drive displacement
جابه جایی سائق
echeloned displacement
تغییرموضع رده برده
bimolecular displacement
جابجایی دو مولکولی
displacement ton
تن جابجایی
output per unit of displacement
توان در واحد تغییر مکان
output per unit of displacement
توان در واحد جابجایی
constant displacement pump
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
inductive displacement pick up
پیک اپ القائی
variable displacement pump
پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com