Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
impluse voltage testing plant	ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
Other Matches
impluse voltage	فشار ضربهای
voltage impluse	ایمپولز ولتاژ
voltage impluse	ضربان ولتاژ
impluse breakdown voltage	فشار شکست ضربهای
impluse voltage cascade	ابشار فشار ضربهای
impluse voltage generation	تولید فشار ضربهای
impluse voltage generator	مولد فشار ضربهای
impluse voltage stress	تنش فشار ضربهای
impluse withstand voltage	فشار ضربهای ایستا
impluse voltage test	ازمایش فشار ضربهای
impluse voltage test technipue	روش ازمایش فشار ضربهای
high voltage plant	نیروگاه فشار قوی
low voltage plant	تاسیسات فشار ضعیف
testing	ازمایش
testing	ازمودن
self testing	خودازما
use testing	ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
system testing	ازمایش سیستم
stress testing	تست حساسیت
testing of materials	ازمایش مصالح
reality testing	واقعیت ازمایی
testing load	بار ازمایش
testing transformer	مبدل تعمیرکار
testing stand	سکوی ازمایش
testing time	زمان ازمایش
testing time	دوره ازمون
testing stand	میز ازمایش
testing load	بار ازمون
alpha testing	ازمایش الفا
testing of materials	ازمایش مقاومت مصالح
automatic testing	ازمایش خودکار
beta testing	ازمایش بتا
testing of materials	ازمایش مواد
saturation testing	ازمایش اشباعی
field-testing	ازمون پایکار
material testing	ازمایش مصالح
program testing	ازمایش برنامه
program testing	تست برنامه
regression testing	ازمایش رگرسیون
hypothesis testing	فرضیه ازمایی
engine testing stand	محل ازمایش موتور
material testing machine	دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
hardness testing machine	دستگاه ازمایش سختی
insulation testing apparatus	دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
material testing laboratory	ازمایشگاه مصالح ساختمانی
insulation testing apparatus	عایق سنج
fatigue testing machine	دستگاه ازمایش کننده خستگی
light gap testing	ازمایش فاصله نور
vibratory testing machine	لرزه سنج
vibratory testing machine	دستگاه ازمایش نوسان
impluse	ایمپولز
impluse	ضربه جریان
impluse	ضربه
impluse	ضربه ولتاژ
impluse frequency	فرکانس ضربان
impluse frequency	فرکانس پالس
impluse ratio	نسبت ضربه
impluse duration	مدت ایمپولز
impluse exitation	تحریک ضربهای
impluse frequency	فرکانس پولز
impluse period	زمان تناوب ضربه جریان
impluse meter	ضربان سنج
impluse meter	شمارشگر ایمپولز
impluse margine	حاشیه ایمپولز
impluse inertia	لختی ضربهای
impluse generator	مولد فشارضربهای
impluse modulator	اشکارساز ضربه جریان مدولاتور ایمپولز
impluse noise	نویز ضربه جریان
on the impluse of the moment	بی اندیشه
impluse generator	مولد ضربهای
on the impluse of the moment	بی اراده
impluse circuit	مدار جریان ضربهای
impluse stepping	انتخاب شماره
impluse amplifier	تقویت کننده ضربه جریان
impluse amplitude	دامنه ضربه جریان
impluse amplitude	دامنه ایمپولز
impluse corrector	مصحح ایمپولز
impluse converter	مبدل ایمپولز
impluse contact	کنتاکت ضربهای
impluse contact	کنتاکت ایمپولز
impluse circuit	مدارایمپولز مدار فشار ضربهای
impluse action	انتخاب شماره
impluse breakdown	شکست ضربهای
impluse distortion	اعوجاج ضربهای
impluse detector	اشکارسازجریان ضربهای
impluse detector	مدولاتور ایمپولز
impluse current	جریان ضربهای
impluse correction	تصحیح ضربه جریان
on the impluse of the moment	بیخود بدون دلیل
on the impluse of the moment	هر جور پیش اید
he acted from impluse	اورابکردن ان کار وادار کرد
he acted from impluse	نیروی ناگهانی یا
impluse bandwith	پهنای باند ضربه جریان
impluse test	ازمایش فشار ضربهای
impluse level	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
impluse separator	جداکننده ایمپولز
impluse sequence	توالی ضربه جریان
impluse stage	طبقه فشار مستقیم
impluse switch	کلید ضربهای
impluse switch	تکمه ضربهای
impluse tachometer	تاکومتر ضربهای
impluse telegraphy	تلگراف ایمپولزی
impluse train	توالی ایمپولز
impluse train	پالس
impluse transformer	مبدل ایمپولز
impluse transformer	ترانسفورماتورایمپولز
impluse turbine	توربین فشار ضربهای
impluse wave	موج ضربهای
impluse wheel	چرخ فشار مستقیم
impluse width	عرض ایمپولز
impluse sender	فرستنده ضربه جریان
impluse sender	مولد ضربهای
impluse recorder	کنتور ثبات ضربه جریان
impluse regenerator	بازیاب ضربه
impluse counter	شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
impluse function	تابع ضربهای
impluse relay	رله ضربه جریان
impluse repeater	تکرارکننده ضربه جریان
impluse response	پاسخ ایمپولز
impluse response	پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
impluse ratio	نسبت ایمپولز
impluse response	رفتار در مقابل فشار ضربهای
impluse sender	پولز ژنراتور
impluse selection	انتخاب ایمپولز
impluse protective level	سطح فشار ضربهای
impluse current generator	مولد جریان ضربهای
impluse sending key	تکمه ارسالی ضربه جریان
impluse response matrix	ماتریس انتقال ضربه
impluse sound level	سطح صوت ضربهای
impluse circuit breaker	کلید قطع کننده جریان
impluse sound level meter	سطح صوت ضربه سنج
impluse high tension generator	مولد فشار قوی ضربهای
plant	کارگاه
plant	رستنی
plant	نبات کارخانه
plant	ماشین الات کارخانه
plant	دستگاه
plant	کارخانه
plant	ماشین
plant	تاسیسات
plant	گیاه نهال
plant	مستقر کردن
plant out	در فواصل معین کاشتن
plant out	نشا کردن
plant	در زمین قراردادن
plant	کشت و زرع کردن نهال زدن
plant	ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
plant	کاشتن
plant	تجهیزات کارگاه
plant	محل کارخانه یا کارگاه
to plant out	درفاصلههای معین کاشتن
to plant out	از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
f. plant	گیاه برگی یابرگ دار
in plant	رویان
in plant	درحال رویش درحال رشد
plant	گیاه
plant	وسایل
plant	واحد صنعتی
plant	غرس کردن
ice plant	کارخانه یخ ساز
humble plant	گل ناز
ordnance plant	کارخانجات اردنانس
ordnance plant	کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
lemon plant	یکجور گل شاه پسند که بوی ابلیمو میدهد
lighting plant	تاسیسات روشنایی
manufactoring plant	کارخانه تولیدی
indigo plant	گیاهان نیل دار درخت نیل
indigo plant	بوته نیل
mobile plant	دستگاه متحرک
metallurgical plant	کارخانه ذوب اهن
plant ecology	بوم شناسی گیاهی
pilot plant	کارگاه نمونه
desalination plant	واحدی جهت گرفتن املاح
contractor plant	کارخانه پیمان کار
to pull up a plant	گیاهی را ازریشه دراوردن
concreting plant	کارخانه بتن سازی
concrete plant	کارخانه بتن سازی
vinegar plant	بچه سرکه
coking plant	کارخانه ذغال سازی
cement plant	کارخانه سیمان
building plant	وسایل ساختمان
xerophylus plant	گیاه خشک دوست
contractors plant	ماشینهای ساختمانی
cooling plant	سردخانه
cooling plant	تاسیسات سردکننده
desalination plant	واحد ملح گیری
to miss plant	سبز نشدن
to plant down ther	اخ کردن
to plant down ther	پول نقد دادن
to plant down ther	اینه کردن
to plant oneself	جابگیر شدن
to plant oneself	مستقرشدن
cotton plant	بوته پنبه
cotton plant	درخت پنبه
egg plant	بادنجان
lubricants plant	گیاهروغنی
power plant	نیروگاه
power plant	پیش راننده
power plant	نیروگاه موتور مولدنیرو
power plant	موتوربرق

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com