English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 12 (2 milliseconds)
English Persian
lazy تنبل
lazy درخورد تنبلی
lazy کند بطی ء
lazy کندرو
lazy باکندی حرکت کردن
lazy سست بودن
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy <adj.> تنبل
Other Matches
lazy painter ریسمان تیرک
lazy susan سینی چرخان
lazy tongs چنگ کهای زبانه دار یا قلاب دار که بزرگ وکوچک میشودوبرای اویختن لباس وغیره بکارمیرود
lazy lines سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com