Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
less than container load
کمتر از فرفیت کانتینر
less than container load
زیر فرفیت کانتینر
Search result with all words
full container load
فرفیت پر کانتینر
Other Matches
container
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container
کانتینر
container
محتوی
container
فرف
container
صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
container
قطار و کشتی بکاربرده میشود
container
لفاف
container
محفظه
container hold
گنجایشانبارکشتی
food container
فرف غذای قابل حمل
container terminal
پایانهبستهها
gas container
مخزنگاز
airdrop container
جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
airdrop container
جعبه مخصوص بارریزی هوایی
container truck
کامیونکانتینردار
accumulator container
فرف اکومولاتور
water container
فرف اب
oil container
فرف روغن
petrol container
فرف بنزین
container transport
حمل و نقل بوسیله کانتینر
food container
فرف غذا
container traffic
تراکم حمل و نقل کانتینرها
consolidation container
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
container ship
انبارکشتی
freight container
اطاقک حمل بار یکپارچه
freight container
کانتینر حمل بار
OLE container object
شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
ice cream container
مخزن
to tip something into a container
[British E]
چیزی را در محفظه ای ریختن
liquid air container
مخزن هوای مایع
ice cream container
بستنیساز
container/pallet loader
کانتینر
container/pallet loader
لودرسکویبار
container-loading bridge
پلورودبستههابهکشتی
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
over load
اضافه بار
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
load and go
بارکنش و اجرا
load and go
بار کنش و اجراء
useful load
فرفیت مفید
useful load
بار مفید
get a load of
<idiom>
دیدن چیزی
to load off
خالی کردن
to load off
بار اندازی کردن
able to take a load
<adj.>
بار پذیر
load
بار داشتن
load
خشاب
load
گرانبارکردن
load
بار کردن پر کردن
load
عملکردماشین یا دستگاه
load
عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load
ذخیره گذاری کردن
load
بارالکتریکی
load
فشار مسئولیت
load
بارمهمات هواپیما
load
سنگین کردن
load
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load
بار خارجی
load
نیرو
load
تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load
بارزدن
load
بار گیری شدن
load
گذاشتن
load
فیلم
load
خرج گذاری کردن
load
بار کردن
load
کوله بار
load
بارگیری مهمات
load
شارژ کردن
load
کاری که باید انجام شود
load
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load
بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load
تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load
استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load
انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load
بار
load
قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load
فرفیت بارگیری
load
فرفیت
load
بار فشار
load
محموله
load
بارگیری کردن
load
فشنگ
load
فشنگ گذاری
load
بار زدن
nominal load
بار اسمی
nominal load
بار خارجی اسمی
non inductive load
بار خارجی ناخودالقا
pay load
فرفیت مفید وسیله نقلیه
no load voltage
ولتاژ بی باری
off centre load
بار خارج از مرکز
no load torque
گشتاور پیچشی بی باری
non reactive load
بار خارجی ناخودالقا
travelling load
بار متحرک
peak load
بار حداکثر
peak load
بار قلهای
pay load
بارمفید
peak load
حداکثر بار
peak load
بار پیک
permanent load
بار دائمی
pay load
اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
pay load
فرفیت ترابری
peak load
بار خارجی بیشینه
on load speed
سرعت بار
peak load
بحبوحه مصرف
no load switching
سوئیچینگ بی باری
no load speed
سرعت بی باری
load spreader
بار پخش کن هواپیما
load spread
انتشار نیرو
load sharing
شراکت در بارگذاری
load reversal
دوره بارگذاری متناوب
load resistance
مقاومت بار
load regulator
رگولاتور بار تنظیم کننده بار
load regulator
نافم بار
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
load point
نقطه بار
load point
شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
load of an ass
خروار
load of an ass
بار خر
load module
پیمانه بارشو
load module
واحدبارشو
load switch
کلید بار
load tension
ولتاژ بار
load voltage
ولتاژ بار
no load loss
تلف یا تلفات بی باری
no load current
جریان بی باری
no load condition
حالت بی باری
mission load
بار مبنای عملیاتی
mission load
اماد عملیاتی
maximum load
بار گذاری حداکثر
maximum load
بار حداکثر
lodestaror load
ستاره راهنما راهنما
lodestaror load
ستاره قطبی
load variation
تغییر بار
load variation
نوسان بار
load time
زمان بارکردن
load test
ازمایش بار
load test
ازمون بار گذاری
load test
ازمایش با بار خارجی
load module
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
permissible load
بار مجاز
prescribed load
بار مجاز
untimate load
بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
unit load
واحد بار
unbalanced load
بار خارجی نامتوازن
ultimate load
بار نهایی
ultimate load
بار گسیختگی
type load
نوع مهمات هواپیما
type load
نوع بار مهمات
total load
بار کل
torsional load
بار پیچشی
to strain under a load
درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
to relieve one of a load
باراز دوش کسی برداشتن
testing load
بار ازمون
testing load
بار ازمایش
variable load
بار متغیر
wartime load
بار مبنای ناو
load-bearing
دیوار باربر
Load the gun.
تفنگ را پر از فشنگ کن
load platform
سکویبار
working load
بار کاربردی
working load
بار مجاز
work load
مقدار کار در واحد زمان
work load
حجم کار
work load
مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
work load
فرفیت کار
work load
کاربار
wind load
بار باد
wind load
سربار ناشی از اثرات باد
wheel load
فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wartime load
بار جنگی ناو
tension load
بار کششی
tensile load
بار کششی
tax load
بار مالیات
scatter load
بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
safe load
بار مجاز
river load
بار رود
reactive load
بار خارجی القایی
radial load
بار عرضی
pulsating load
بار ضربهای
proof load
بار ازمایشی
prescribed load
بار مهمات مجاز
pre load
بار اولیه
pre load
پیش بار
pre load
بار کردن مقدماتی
point load
بار نقطهای
platform load
بار کف دار
platform load
بار سکودار
scatter load
حافظه
service load
بار مفید
tail load
بار دم
sustained load
بار طویل المدت
suspensed load
بار اویخته
suspended load
بار معلق
suspended load
مواد غوطه ور
steady load
بار دائم
static load
بار استاتیک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com