Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
English
Persian
reserve components
قسمتهای احتیاط ارتش
Other Matches
components
مولفه
components
جزء
components
ترکیب دهنده
components
ترکیب کننده
components
اجزاء
components
همنه
components
عنصر
components
قطعه
components
جزء ساختمانی
components
همنهند
components
جسمهای ترکیب کننده
components
سازا
components
جزء در شیمی
components
سازنده
components
مولفه بردار
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
عضو
components
عضو قسمت
components
جزء سازنده
components
قسمت
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
components
خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
components of displacement
مولفههای تغییر مکان
system components
اجزادستگاه
electronic components
اجزاء الکترونیکی
microcomputer components
مولفههای ریزکامپیوتر
principal components method
روش مولفههای اصلی
to have something in reserve
چیزی درچنته داشتن
under reserve
تحت تضمین
with reserve
بقید احتیاط
I'd like to reserve ...
می خواهم یک ... رزرو کنم؟
to have something in reserve
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
reserve
از پیش حفظ کردن
reserve
اندوخته
reserve
کنار گذاشتن
reserve
پس نهاد کردن
reserve
توداربودن
reserve
نگه داشتن اختصاص دادن
reserve
اندوختن اندوخته
reserve
ذخیره
reserve
احتیاط یدکی
reserve
رزرو کردن
reserve
مدارا
reserve
احتیاط
reserve
ذخیره کردن
reserve
پس نهاد
reserve
ذخیره کردن اختصاص دادن
reserve
نگهداشتن
reserve
قید شرط
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve
کتمان حقیقت
reserve
عضو علی البدل
reserve fund
وجوه اندوخته
reserve mobilization
بسیج احتیاطها
reserve mobilization
بسیج نیروهای احتیاط
reserve curreny
پول ذخیره
reserve officer
افسر احتیاط
reserve fund
وجوه ذخیره
reserve fund
سرمایه احتیاطی
reserve officer
افسر وفیفه
reserve force
نیروی احتیاط
reserve factor
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
reserve center
مرکز احتیاط
reserve echelon
رده احتیاط
reserve center
مرکز اموزش احتیاط
reserve on board
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
reserve price
اخرین بها
reserve price
بهای قطعی
I'd like to reserve a table for 5.
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
reserve parachute
چترذخیرهای
paper in reserve
کاغذذخیرهای
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
tactical reserve
احتیاط تاکتیکی
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
stone reserve
ذخیره سنگ
rolling reserve
امادذخیره دم دست وهمیشه حاضر در پای کار
rolling reserve
اماد ذخیره غلطان
reserve stock
موجودی ذخیره
reserve stock
اماد ذخیره
reserve requirements
ذخائر مورد نیاز
reserve requirement
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
reserve price
قیمت پایه در حراج
reserve price
قیمت نهایی بهای قطعی
Could you reserve a room for me?
آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
army reserve
احتیاط نیروی زمینی
gold reserve
اندوخته طلا
general reserve
احتیاط عمومی
reserve curreny
ارز ذخیره
floating reserve
نیروی ذخیره احتیاط متحرک
floating reserve
احتیاط سیال
equipment reserve
ذخیره تجهیزاتی
central reserve
سکوی میانی
central reserve
سکوی وسط
capital reserve
اندوخته سرمایه
capital reserve
ذخیره سرمایه
battle reserve
احتیاط جنگی
battle reserve
ذخیره جنگی
army reserve
قسمت احتیاط نیروی زمینی
liability reserve
ذخیره بدهیها
mobile reserve
احتیاط متحرک
national reserve
اندوختگاه ملی
reflex reserve
پس مانده بازتاب
payment under reserve
پرداخت تحت تضمین
reserve accumulator
انباره کمکی
operational reserve
ذخیره عملیاتی
operational reserve
احتیاط عملیاتی
ready reserve
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
nature reserve
اندوختگاه نیادی
reserve buoyancy
حجم بالاتر از خط ابخور ناو
reserve buoyancy
جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
national reserve
پاستگاه ملی
nature reserve
اندوختگاه طبیعی
reserve army of unemployed
سپاه ذخیره بیکاران
fractional reserve banking
بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
reserve army of unemployed
ارتش ذخیره بیکاران
auction sale without reserve
فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
army reserve command
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
strict nature reserve
اندوختگاه طبیعی بازداشته
industrial reserve army
ارتش ذخیره صنعتی
fuel reserve tank
مخزن ذخیره سوخت
fractional reserve banking
روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
federal reserve system
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
federal reserve system
سیستمی که به موجب ان
federal reserve system
سیستم ذخیره فدرال
federal reserve system
نظام فدرال رزرو
federal reserve bank
بانک فدرال رزرو
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com