English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
streaming tape drive دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
Other Matches
tape drive دستگاه نوارخوان
tape drive نوار چرخان نوار ران
tape drive نوار گردان
tape drive نوار ران
tape drive نوارچرخان
magnetic tape drive نوارخوان مغناطیسی
magnetic tape drive گرداننده نوار مغناطیسی
magnetic tape drive نوارچرخان مغناطیسی
streaming چشمیابینیکهدارایآبریزشباشد
streaming eyes چشمان اشکبار
drive at <idiom> سعی درگفتن چیزی
drive وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند
drive حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive رانش سواری دوندگی
drive فرمان
drive محرکه گیربکس
drive جلو بردن
drive بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
drive باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
to drive out بیرون کردن
to take a drive سواری کردن
self-drive اتومبیلیبارانندهخودکار
drive-in درایواین
drive way مسیر اتومبیل رانی
drive way جاده خیابان
drive گرداننده
drive راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drive رانندگی ارابه مسابقهای
off drive ضربه به سمت راست
drive راندن
to drive at قصد داشتن از
to drive away دورکردن
drive سوارشدن و کنترل اتومبیل
to drive away دفع کردن
to drive at توجه داشتن به
d.c. drive محرکه جریان دائم
drive! برون! [با ماشین]
d.c. drive ماشین جریان دائم
on drive ضربه بسمت توپزن
drive بردن
drive عقب نشاندن بیرون کردن
drive تحریک کردن
drive فرار گل زن
drive دنده
drive ضربه از پایین
drive شفت
drive راندن گرداندن گرداننده
drive رانندگی کردن
drive ضربه درایو
drive سواری کردن کوبیدن
drive گریز پا به توپ
drive ولت محرک
drive سائق
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape نوار بستن
tape نوار زدن ضبط کردن
tape وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape نوار چسب
tape بانوار بستن
tape نوار
tape روی نوار ضبط کردن نواربرداری کردن
tape نوار ضبط صوت
tape نوار خط پایان
tape نوار پهن بالای تور
tape ماده بلند و باریک مسط ح
tape نوارچسب
This tape has just come out. این نوار تازه درآمده
tape تپت
tape تایپت
drive mechanism مکانیزم رانش
drive arousal برانگیختگی سائق
drive a benefit سود بردن
differential drive دیفرانسیل
to drive wild دیوانه کردن
current drive گرداننده کنونی
crawl drive محرک وسیله نقلیه خزنده
drive bay فضایی درون پوشش کامپیوتر که درایو دیسک نصب شده است
drive belt تسمه محرک
drive mad دیوانه کردن
drive fit محل رانش
drive displacement جابه جایی سائق
drive designator پارامتر دیسک گردان
drive current جریان تحریک
drive channelling راه گزینی سائق
drive capstan چرخ تسمه محرک
drive motor موتور محرک
default drive گرداننده پیش فرض
drive mechanism جعبه دنده
drive number شماره گرداننده
hypertape drive وسیله خواندن یا ثبت اطلاعات توسط کارتریجهای نوارمغناطیسی
hunger drive سائق گرسنگی
hard drive گرداننده سخت
group drive محرکه گروهی
full drive بسرعت هرچه تمامتر
full drive باشتاب هرچه بیشتر
four gear drive گیربکس چهار دنده
final drive محرکه محور عقب
loop drive ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
motor drive محرکه موتوری
physical drive دیسک گردان فیزیکی
primary drive سائق نخستین
rim drive لبه گردانی
roller drive مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده
secondary drive سائق ثانوی
social drive سائق اجتماعی
st0 drive گرداننده 605ST
tandem drive حرکت قطاری
final drive چرخ گرداننده نهایی شنی
final drive گرداننده نهایی
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
drive stimulus محرک سائق
drive state حالت سائقی
drive screw پیچ سوزنی
drive screw ژیگلور
drive screw پیچ خودرو
drive reduction کاهش سائق
drive pulse تپش تحریک
drive to maturity حرکت بسوی بلوغ
drive to maturity جهش بسوی کمال چهارمین مرحله رشد در نظریه روستو
exploratory drive سائق کاوش
lineshaft drive محرکه انتقال
electric drive محرکه الکتریکی
drive's seat صندلی راننده
drive's cab اطاق راننده
drive winding سیم پیچ تحریک
drive volley ضربههای پی درپی کوتاه ومستقیم
maternal drive سائق مادری
crank drive گرداننده میل لنگ
drive chain زنجیرهراندن
drive shafts میله محرک محور محرک
drive shafts میل لنگ
drive shaft محور رانش
drive shaft محور محرکه
drive shaft میله محرک محور محرک
drive shaft میل لنگ
four-wheel drive محرک چهار چرخ
drive wheel چرخدنده
disc drive درایودیسک
chain drive زنجیرهکششی
cassette drive درایوکاست
cartridge drive درایوفشنگی
drive shafts محور محرکه
drive shafts محور رانش
drive someone up a wall <idiom> از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
To drive all with the same stick . <proverb> همه را با یک چوب راندن .
To drive someone up the wall. کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
right-hand drive اتومبیلهاییکهفرمانآنهادرسمتراستاست
Could you drive more slowly, please? ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
disk drive گرده ران
to drive a car رانندگی کردن خودرویی
disk drive گرده چرخان
disk drive دیسکخوان
disk drive گرداننده دیسک دیسک گردان
disk drive دیسک ران دیسک چرخان
belt drive بدنهعقب
four wheel drive محرک چهار چرخ
publicity drive فعالیت تبلیغاتی
area drive شکار دواندن
to drive a wedding into رخنه کردن در
to drive mad بدیوانگی انداختن
cover drive ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
Bernoulli drive سیستم بافرفیت ذخیره سازی بالا که ازکارتریج قابل تعویض MBاستفاده میکند
carriage drive خیابان پارک
to drive a bus اتوبوسی را راندن
visceral drive سائق احشایی
to drive into a corner درتنگنا انداختن
to drive a wedding into شکافتن
all wheel drive محرک تمام چرخها
hard drive دستگاه دیسک سخت [رایانه شناسی]
drive-ins درایواین
activity drive سائق فعالیت
winchester drive دیسک گردان وینچستر
to drive mad دیوانه کردن
crank drive محرک میل لنگ
tape cable کابل نواری
tape copy پیام نوار شده
tape code کد نوار
tape label برچسب نوار
tape comparator مقایسه کننده نوار
tape jam گیر کردن نوار
tape file پرونده نواری
tape handler unit tape magnetic
tape copy پیام ضبط شده روی نوارضبط
tape bound با تنگنای نواری
perforated tape نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
perforated tape نوار سوراخ دار
recording tape نوار ضبط
tape cartridge کارتریج نوار
punched tape نوار منگنه شده
scratch tape نوار چرکنویس
seven track tape نوار هفت شیاره
tape reel حلقه نوار
one time tape نوار یک رویه کلید رمز
one time tape نوار یک لبه
paper tape نوار کاغذی
nine track tape نوار نه شیاره
tape cassette کاست نوار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com