Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
English
Persian
symbolic processes
فرایندهای نمادی
Other Matches
symbolic
نمادی
symbolic
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolic
1-هرزبان کامپیوتری که در آن محل ها با نام مشخص شده است .2-هر زبان که برای نوشتن که منبع به کار می رود
symbolic
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolic
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
symbolic
آدرسی که با نشانه یا نام مشخص شود
symbolic
نوشتن برنامه به زبان منبع
symbolic
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic name
نام سمبلیک
symbolic
مط العه دلایل و عقاید
symbolic
رمزی
symbolic
نمادین
symbolic
نشان دار
symbolic
علامت دار
symbolic
حاکی
symbolic
دال بر
symbolic
کنایهای
symbolic
رمزی اشاری
symbolic coding
برنامه نویسی نمادی
symbolic coding
کدگذاری سمبلیک
symbolic coding
کدگذاری نمادی
symbolic data
داده سمبلیک
symbolic device
دستگاه سمبلیک
symbolic editor
ویرایشگر سمبلیک
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
symbolic code
کد نمادی
symbolic code
رمز نمادی
symbolic address
آدرس نمادی
symbolic address
آدرس سمبلیک
symbolic address
نشانی نمادی
symbolic logic
منطق رمزی
symbolic i/o assignment
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
symbolic interpretation
تفسیر نمادی
symbolic string
رشته علائم
symbolic representation
بازنمایی نمادی
symbolic programming
برنامه نویسی سمبلیک
symbolic programing
برنامه نویسی نمادی
symbolic parameter
پارامتر نمادی
symbolic notation
نشانگذاری نمادی
symbolic logic
زبان علایم یاعلامتی
symbolic logic
منطق سمبلیک
symbolic logic
منطق نمادی
symbolic language
زبان نمادی
symbolic table
جدول علائم
processes
مراحل مختلف چیزی
processes
زائده
processes
پرورش دادن
processes
تقویم کردن تولید کردن
processes
جریان کار
processes
عملکرد
processes
مرحله
processes
پویش
processes
روند
processes
فراگرد
processes
شیوه
processes
تحویل
processes
پیشرفت تدریجی ومداوم
processes
جریان عمل مرحله
processes
دوره عمل
processes
طرزعمل
processes
تهیه کردن
processes
مراحلی راطی کردن
processes
بانجام رساندن تمام کردن
processes
فرا گرد
processes
فراشد روند
processes
فرایند
processes
پردازش کردن
processes
جریان
processes
فرابرد فرابرش
processes
جریان کار در دادگاه
processes
عمل
processes
برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
processes
روش
processes
روند طریقه
processes
جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
processes
عمل اوردن
processes
تکلیف به حضور کردن
processes
احضار کردن
processes
مرحله جریان
processes
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
processes
و وسایل کنترل و پشتیبانی
processes
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
processes
تهیه و تولید کردن
processes
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
processes
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
processes
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
processes
کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
processes
کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
secondary processes
فرایندهای ثانوی
primary processes
فرایندهای نخستین
neuronal processes
زائدههای نورونی
stochastic processes
فرایندهای احتمالاتی
higher mental processes
فرایندهای عالی ذهن
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com