English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
white tape نوارسفید
Other Matches
tape روی نوار ضبط کردن نواربرداری کردن
tape نوارچسب
tape نوار زدن ضبط کردن
tape نوار چسب
tape نوار ضبط صوت
tape بانوار بستن
tape نوار
This tape has just come out. این نوار تازه درآمده
tape نوار خط پایان
tape نوار بستن
tape ماده بلند و باریک مسط ح
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape تپت
tape تایپت
tape نوار پهن بالای تور
white f. پرچم سفید
non-white فردغیراروپایی غیرسفید
white out انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
off-white رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
off white رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
white به رنگ برف
white سپیده
white سفیدشدن
white سفید کردن
white سفید
white بازیگر نخست شطرنج
white پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
white a مرگ موش
white سفیدی
tape verifier باز بین نوار
to breast the tape مسابقه دورابردن
transaction tape نوار تراکنش
v tape engine موتور خورجینی
v tape engine موتور"وی " شکل
masking tape نوار چسب رنگزنی
perforated tape نوار سوراخ دار
tape unit واحد نوار
tape transport حامل نوار
tape to card از نوار به کارت
video tape نوار سمعی و بصری
masking tape نوارچسب کاغذی
Scotch tape نوار اسکاچ
tape-guide محلعبورنوار
input tape نوار اولیه
heating tape نور حرارتی
tear tape نواربازکردن
granofather tape نوار پدر بزرگ
friction tape نوار چسب
finish tape نوار پایان مسابقه
video tape نواردیداری و شنوایی
tape selector انتخابگرنوار
key to tape کلید به نوار
Scotch tape نوار طلق
ticker tape نوار کاغذی
mag tape نوار مغناطیسی
linen tape نوار کتان
bridle tape نوارافسارمانند
tape counter شمارشگرنوار
library tape نوار کتابخانهای
punched tape نوار منگنه شده
tape lock قفلنوار
tape dispenser نوارچسب
tape relay ارسال و دریافت پیام به وسیله نوار یا به شکل نوارضبط
tape library کتابخانه نوارها
tape librarian بایگان نوار
tape label برچسب نوار
tape jam گیر کردن نوار
tape handler unit tape magnetic
tape file پرونده نواری
tape copy پیام ضبط شده روی نوارضبط
tape copy پیام نوار شده
tape library اتاق مخصوص نگهداری نوار
tape line متر
tape spool قرقره نوار
tape reel حلقه نوار
tape record روی نوار ضبط صوت صدا راضبط کردن
tape reader نوار خوان
tape punch نوار منگنه کن
tape perforator نوار سوراخ کن
tape mark نشان نوار
tape line تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
tape line قابدار
tape comparator مقایسه کننده نوار
tape code کد نوار
tape cassette کاست نوار
paper tape نوار کاغذی
one time tape نوار یک رویه کلید رمز
one time tape نوار یک لبه
nine track tape نوار نه شیاره
mica tape نوار میکا
measuring tape نوار مساحی
measuring tape متر نواری
master tape شاه نوار
tape synchronizer همگام کننده نوار
perforated tape نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
tape cable کابل نواری
tape bound با تنگنای نواری
tape storage انباره نواری
seven track tape نوار هفت شیاره
scratch tape نوار چرکنویس
tape cartridge کارتریج نوار
recording tape نوار ضبط
punched tape نوار پانچ
tape streamer حلقه ممتد نوار برای حافظه پشتیبان
tape recording دستگاهضبطصدا
tape measures متر نواری
tape deck نوار چرخان
tape deck نوارچرخان
tape deck نوار ران
tape drives دستگاه نوارخوان
tape drives نوار چرخان نوار ران
tape drives نوار گردان
tape drives نوارچرخان
tape drives نوار ران
tape drive دستگاه نوارخوان
tape decks نوار ران
tape measures نوارمتر
tape measures مترمخصوص اندازه گیری
magnetic tape ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
tape measure متر نواری
tape measure نوارمتر
tape measure مترمخصوص اندازه گیری
tape decks نوار چرخان
tape decks نوارچرخان
tape drive نوار چرخان نوار ران
tape drive نوار گردان
magnetic tape نوار مغناطیسی
red tape مقررات دست و پاگیر
red tape تشریفات زائد
red tape فرمالیته اداری
red tape نوار باریک قرمز
tape recorder ضبط صوت دستگاه ضبط صوت
tape recorders ضبط صوت دستگاه ضبط صوت
tape recorders نوار ضبط کن
tape recorder نوار ضبط کن
tape drive نوارچرخان
tape drive نوار ران
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape روش درایو نوار مغناطیسی کنترل شده
magnetic tape موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
magnetic tape وسیلهای با نوک مغناطیسی
magnetic tape وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی
magnetic tape جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cassette tape نوار کاست
chadless tape نوار بی خرده کاغذ
backspace tape فرایند برگرداندن نوارمغناطیسی به ابتدای رکوردقبلی
dump tape نوار روبرداری
red tape <idiom> بیش ازحد فرمالیته
tape gauge اشل زنجیری
double tape نوار مساحی مضاعف
copper tape نوار مسی
binary tape نوار دودویی
blank tape نوار نانوشته
cambric tape نوارچسب کمبره
carbon tape نوارکاربنی
adhesive tape نوار چسب
armature tape نوار چسب ارمیچر
a white elephant شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
white flag پرچم سفید
as white as a sheet <idiom> سفید مثل گچ دیوار
white flag پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
white flame شعله سفید
white wool پشم سفید
white wool پشم درجه یک
white wool [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
yellowish-white رنگ شیری
as white as a sheet <idiom> مثل برف
white face جانورسفید صورت
white crow چیز ندیده چیز کمیاب
white cabbage کلمسفید
white matter ماده سفید
white cap کلاهکسفید
white supremacy تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
white wedding عروسیکهدرکلیساصورتمیگیرد
white face جانور پیشانی سفید
white light چراغسفید
white lead سفید اب شیخ
white square خانهسفید
white crappie ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
yellowish-white رنگ شکری
white magic جادو گری بوسیله فرا خواندن فرشتگان کیمیا
white livered بزدل ترسو کم جرات
white gold الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
white heat نور سفید التهاب
white heat درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
white headed سفیدبخت
white headed دارای موی سفید
white goods پارچه سفید نخی
white galbanum وشا
white goods حوله سفید ملافه
white hazard به کیسه انداختن گوی سفیدبیلیارد
white hall هیئت حاکمه انگلیس
white Christmas روزکریسمسکهبرفباریدهباشد
gray-white رنگ سفید-خاکستری
white stone مهرهسفید
white line خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
white lily زنبق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com