English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
English Persian
wing shooting شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
Other Matches
shooting رمایه
shooting شکار باتفنگ
shooting شوت بسوی دروازه
shooting باتیر زدن
shooting تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
shooting تیر
shooting جوانه
shooting تیراندازی
shooting position حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
adobe shooting خرج گذاری مسدود
shooting gallery میدان تیراندازی تمرینی
shooting galleries میدان تیراندازی تمرینی
clout shooting تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
decoy shooting شکار به کمک مرغ دام
execute by shooting تیرباران کردن
trouble shooting رفع اشکال
trouble shooting رفع عیب کردن رفع گیر کردن
trouble shooting رفع گیر
shooting line خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
shooting iron اسلحه گرم
shooting ckock ساعت مسابقه
popinjay shooting کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
shooting stick صندلی عصایی
shooting stick صندلی جمعشو و متحرک
shooting sticks صندلی عصایی
shooting sticks صندلی جمعشو و متحرک
instinctive shooting هدفگیری بدون کمک وسایل دید
flights shooting مسابقه مسافت نه هدف
school shooting تیراندازی در مدرسه
shooting stars تیرشهاب
shooting stars ستاره ثاقب
shooting stars شهاب ثاقب
shooting star تیرشهاب
shooting star ستاره ثاقب
shooting star شهاب ثاقب
shooting adjustment keys دکمه
horse racing and shooting سبق رمایه
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
wing پره
wing دسته حزبی
off wing محل بازیگر گوش
wing جناح
wing پره زائده پره دار
to take under one's wing حمایت کردن
wing طرف
wing شاخه شعبه
to take wing پرواز کردن
wing and wing حرکت با باز بودن کامل بادبانها
on the wing پرواز کننده
on the wing بالدار
wing بال
right wing toward میمنه
right wing toward دست راست
to take under one's wing سرپرستی کردن
to take wing پابفرارگذاشتن
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
wing بال مانند زائده حبابی
on the wing سیار متحرک
right wing toward پیشرو
wing پیمودن
wing it <idiom> بدون آمادگی
wing گوش زمین
right-wing جناح راست
right wing جناح راست
wing پرواز پرش
wing تیپ هوایی جناح
wing لنگه
wing بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing گروه هوایی
under one's wing <idiom> تحت مراقبت کسی
take (someone) under one's wing <idiom> زیرپروبال شخص راگرفتن
wing بالدار کردن پردارکردن
wing forward هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing forward فوروارد گوش
wing photograph نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing footed سریع
wing spread فاصله بین دو سر بال
wing footed تند
wing halfback هافبکهای کناری
wing heavy تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing nut پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wing setting نصب بال
wing loading وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
cross-wing [بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
chimney-wing بغله های شومینه
wing nut مهره گوشه دار
wing loading نسبت وزن کل به مساحت یال
wing nut خروسک
wing nut پیچ خروسکی
wing reactions واکنشهای بال
wing tunnel تونل باد
wing attack حملهگوشه
wing vein رگهبال
wing wall دیواره جانبی
wing slat نوکباله
wing pallet سطحپرهمانند
hind wing بالعقبی
wing membrane اجزایبال
straight wing بالمستقیم
tapered wing بالنوکتیز
centrist wing طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
wing tip نوک کفش دارای قوس منحنی
wing root ریشه بال
wing screw پیچ گوشه دار
wing section بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing rib دندهبال
bat's-wing [نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
wing skin پوسته بال
wing spar عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
wing strut پایه بال
wing tanks تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wing threequarter هریک از دو مدافع کنار زمین
wing defence دفاعگوشه
wing footed دارای پای پردار
left wing مربوط به جناح چپ
front wing گلگیر جلوی اتومبیل
hard wing بال صلب
high wing بال بالا
highed wing بال لولاشده
isoclinic wing بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
king's wing جناح شاه شطرنج
left wing شخص دست چپی
low wing بال پایین
mid wing بال وسط
parasol wing بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
double wing بازی هافبک در گوش
delta wing بال مثلث
delta wing بال دلتا
left-wing شخص دست چپی
left-wing مربوط به جناح چپ
fixed wing هواپیمای بال ثابت
fixed wing بال ثابت
fixed-wing هواپیمای بال ثابت
fixed-wing بال ثابت
wing commander سرهنگ دوم هوایی
wing commanders سرهنگ دوم هوایی
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
center wing بال میانی
queen's wing جناح وزیر شطرنج
wet wing بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
rotary wing بال گردان
rotary wing هواپیمای بال گردان
sea wing نرم تن دو کپه دریایی
wing axis محور بال
simple wing طرح تهاجمی با خط نامتعادل
wing area مساحت بال
upper wing بال بالایی در هواپیمای دوباله
wind wing پنجره کوچک تهویه اتومبیل
vent wing پنجره گردان
right wing to ward دست راست
wing box ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
right wing to ward پیشرو
inside wing بال داخلی
rhombus wing بالی با سطح مقطع متقارن
right wing forward پیشرو دست راست
wing drop افت ناگهانی برا روی یک بال
right wing of army جناح یمین
right wing of army پهلوی راست میمنه
wing drag پسای بال
wing covert پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
wing chair مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
reverse chicken wing نوعی کلید کشی
real box wing بالی با سه تیرک
box beam wing نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
left wing of army پهلوی چپ میسره
left wing of army جناح یسار
left wing for ward پیشرو دست چپ
swept-back wing بالدم جارویی
rotary wing aircraft هواپیما با بال گردنده
fixed wing aircraft هواپیما با بال ثابت
to piniona bird's wing نوک بال مرغی را چیدن
variable area wing بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
[extreme] right-wing scene صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
leg ride and reverse chicken wing سگک قفل قیصر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com