English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
caulk آب بندی درزها
Other Matches
sealing of joints مهر درزها تهی کردن درزها
sealing of joints بستن درزها
joint grouting پر کردن درزها یا بندها
raking out of a joint تهی کردن درزها
intrusion mortar ملاط پرکننده درزها
jointing=sealing پر کردن درزها اببندی درز
joint filler نوارهایی که ازمواد قابل تراکم ساخته شده و پر کردن درزها به کارمیرود
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording جمله بندی کلمه بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
classification طبقه بندی رده بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications طبقه بندی رده بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
funicular بندی
hermetic sealing اب بندی
laced بندی
humidity insulation اب بندی
humidity insulation نم بندی
vanation رگ بندی
funiculars بندی
snacks ته بندی
snack ته بندی
alignment صف بندی
mud sill ته بندی
nailed up سر هم بندی
neuration رگ بندی
alignments صف بندی
commissural بندی
commisural بندی
patching سر هم بندی
waterproofing اب بندی
sealing off اب بندی
lapping اب بندی
striation خط بندی
taping ته بندی
seals اب بندی
queing صف بندی
seal اب بندی
trimerous سه بندی
queuing صف بندی
articular بندی
scheduling queue صف زمان بندی
packages عدل بندی
premunition پیش بندی
wagering شرط بندی
tabulate جدول بندی
scheme of colour رنگ بندی
seal bars میلههای اب بندی
totalization جمع بندی
taxonomy طبقه بندی
grades درجه بندی
taxonomies طبقه بندی
tabulated جدول بندی
sealing liquid مایع اب بندی
sealing joint اتصال اب بندی
sealing screw پیچ اب بندی
queuing theory نظریه صف بندی
ranks رتبه بندی
grade درجه بندی
formulation صورت بندی
package بسته بندی
reticulation شبکه بندی
patchery سرهم بندی
phantasma چشم بندی
package عدل بندی
regimentalation گروه بندی
paragraphic بندی فقرهای
packaged عدل بندی
packaged بسته بندی
ranked رتبه بندی
rank رتبه بندی
sealing wax موم اب بندی
packages بسته بندی
rootage ریشه بندی
rhyme scheme قافیه بندی
pluralization جمع بندی
ring clossure حلقه بندی
paging صفحه بندی
watertight core هسته اب بندی
triangulation مثلث بندی
triangularization مثلث بندی
trelliswork داربست بندی
toe protection پاشنه بندی
venation رگه بندی
sealing اب بندی کردن
partitioning جزء بندی
to take a snack ته بندی کردن
to pin up بی بندی کردن
to nails up سر هم بندی کردن
to mull a mull of سر هم بندی کردن
to make a muddle of سر هم بندی کردن
to make a mess of سر هم بندی کردن
typification سنخ بندی
typification طبقه بندی
underpins پی بندی کردن
tinker سرهم بندی
tinkered سرهم بندی
tinkering سرهم بندی
tinkers سرهم بندی
sorting طبقه بندی
waterproofing course لایه اب بندی
waterproofing course اندود اب بندی
wainscoting تخته بندی
vertebration فقره بندی
vertebration مهره بندی
vernation برگ بندی
regimentation گروه بندی
underpin پی بندی کردن
underpinned پی بندی کردن
terracing تراس بندی
tariff classification تعرفه بندی
somatotyping سنخ بندی تن
snow job سرهم بندی
skelton استخوان بندی
gamble شرط بندی
gambled شرط بندی
single sling باربردار یک بندی
gambles شرط بندی
shuttering تخته بندی
shoring شمع بندی
self dramatization بخود بندی
segmentation قطعه بندی
syllabification هجا بندی
staping مرحله بندی
steining طوقه بندی
stratification قشر بندی
tabulation جدول بندی
systemization طبقه بندی
syllabicity هجا بندی
syllabication هجا بندی
summation جمع بندی
subsumption رده بندی
stratification طبقه بندی
stratification چینه بندی
stratification لایه بندی
sealings بتونه اب بندی
layering لایه بندی
jerry-built سر هم بندی شده
colonnade ستون بندی
colonnades ستون بندی
classification chart نموداررده بندی
gradin پله بندی
gipsyhood غربال بندی
gipsydom غربال بندی
gemmulation جرثومه بندی
rationing جیره بندی
rationing سهمیه بندی
division طبقه بندی
divisions طبقه بندی
jerry built سر هم بندی شده
spacing فاصله بندی
granulating دانه بندی
quota سهمیه بندی
quotas سهمیه بندی
lattice work شبکه بندی
lathing تخته بندی
justification صفحه بندی
justifications صفحه بندی
laggin عایق بندی
lacevi بندی کردن
stockade حصار بندی
stockades حصار بندی
cingulate کمر بندی
netting شبکه بندی
initialization قالب بندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com