English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (3 milliseconds)
English Persian
He wI'll not come after all. آخرش هم نخواهد آمد.
Other Matches
Then what. so what. آخرش چه؟
Then what . آخرش که چی
unskilled labour نخواهد
will he nill he چه بخواهد چه نخواهد
[And] then what? <idiom> آخرش که چی؟ [اصطلاح روزمره]
It wI'll pass off without one single incident آب از آب تکان نخواهد خورد
He laughs best who laughs last. شاهنامه آخرش خوش است
he laughs best who laughs last <proverb> شاهنامه آخرش خوش است
At last the penny dropped! <idiom> آخرش دوزاریش افتاد! [اصطلاح]
It finally sunk in ! <idiom> آخرش دوزاریش افتاد! [اصطلاح]
It was a racket from start to finish . از اول تا آخرش کلک بود
that will be the day <idiom> چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
durable آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
will heŠnill he چه بخواهد چه نخواهد خواه ناخواه
unskilled labour کارگرانی که کارشان استادای نخواهد
the objection will not lie ان ایراد وارد نخواهد بود
At last the penny dropped! <idiom> آخرش متوجه شد که موضوع چه است! [اصطلاح]
It finally sunk in ! <idiom> آخرش متوجه شد که موضوع چه است! [اصطلاح]
complete transaction معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
Though the wolf may lose his teeth but never loses. <proverb> گرگ یتى اگر دندانهایش را هم از دست بدهد سرشت خود از دست نخواهد داد .
sans recours عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com