English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (1 milliseconds)
English Persian
silken ابریشم پوش حریری
Other Matches
sheer پارچه فریف حریری
kakemono تصویر یا نوشته روی ابریشم نقاشی روی ابریشم
silk ابریشم
silk tasseled گل ابریشم
silk نخ ابریشم
floss silk ابریشم خام
filoselle ابریشم پست
filature ابریشم پیچی
sleave silk ابریشم خام
sleave silk ابریشم نتابیده
mimosa درخت گل ابریشم
natural silk ابریشم طبیعی
organzine ابریشم تابیده
organzine ابریشم باقی
sericeous ابریشم نما
sleave ابریشم خامه
raw silk ابریشم خام
caterpillar کرم ابریشم
coccon پیله ابریشم
artifical silk ابریشم مصنوعی
silkworms کرم ابریشم
silkworm کرم ابریشم
silk worm کرم ابریشم
silken ابریشم نماکردن
artificial silk ابریشم مصنوعی
floss نخاله ابریشم
floss ابریشم خام
silk cocoon پیله ابریشم
silky ابریشم نما
natural silk ابریشم طبیعی
aigrette کرک یا ابریشم
rayon ابریشم مصنوعی
actate silk ابریشم استاتی
silk covered سیم ابریشم پوش
silk accents فرش های گل ابریشم
tussore کرم ابریشم شرقی
slub ابریشم نیم تاب
tusseh کرم ابریشم شرقی
tussah کرم ابریشم شرقی
spun rayon ابریشم مصنوعی تابیده
marabou نوعی ابریشم خام
caseworm نوعی کرم ابریشم
marabout نوعی ابریشم خام
flossy شبیه ابریشم خام
gypsy moth کرم ابریشم ناجور
ser پرورش کرم ابریشم
silk نخ ابریشم مخصوص طراحی
cocoons پیله کرم ابریشم
cocoon پیله کرم ابریشم
sericultural وابسته به پرورش کرم ابریشم
kakemone [تصویر و نقاشی روی ابریشم]
fuji پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
degumming صمغ گیری [از پیله ابریشم]
sericulturist پرورش دهنده کرم ابریشم
serigraphy ازمایش استحکام تار ابریشم
lansdowne یکجور پارچه پشم و ابریشم
serigraph استحکام سنج تار ابریشم
tricolette پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
protein fiber الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
fibroin جرم شیمیایی ابریشم وتارعنکبوت ومانندانها
kapok الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
surah نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
natural fiber الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
parramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
tusser or sur orsore یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
raw silk ابریشم خام [ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
paramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
to reel off silk ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
You cannot make a silk purse out of a sows ear . <proverb> هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
processed silk ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
denier دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
filament الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
waste silk ابریشم گجین [ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
ceiba درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
sericulture پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
vase structure بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com