English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
operations room اتاق عملیات
war room اتاق عملیات
Other Matches
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
compartmentalizes اتاق اتاق کردن
compartmentalises اتاق اتاق کردن
compartmentalised اتاق اتاق کردن
compartmentalize اتاق اتاق کردن
compartmentalized اتاق اتاق کردن
compartmentalizing اتاق اتاق کردن
compartmentalising اتاق اتاق کردن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
room mate هم اتاق
rooms اتاق
chambers اتاق
room اتاق
chamber اتاق
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
tearoom اتاق چای
toolroom اتاق ابزار
sitting-room اتاق نشیمن
room temperature دمای اتاق
spence اتاق ناهارخوری
spense اتاق ناهارخوری
wheelhouses اتاق سکان
wheelhouse اتاق سکان
sitting room اتاق نشیمن
studding ارتفاع اتاق
living rooms اتاق نشیمن
living room اتاق نشیمن
sitting-rooms اتاق نشیمن
common room اتاق استادان
roomful بقدر یک اتاق پر
roomfuls بقدر یک اتاق پر
clearing house اتاق تهاتر
clearing houses اتاق تهاتر
reading rooms اتاق قرائت
snow cave اتاق برفی
reception room اتاق پذیرایی
reception room اتاق انتظار
reception rooms اتاق پذیرایی
reception rooms اتاق انتظار
a double room یک اتاق دو نفره
Get out of the room. از اتاق بروبیرون
Room 123 اتاق 123
a single room یک اتاق یک نفره
waiting-room اتاق انتظار
undercroft اتاق کلیسا
vacuum chamber اتاق خلاء
war room اتاق جنگ
bed and breakfast اتاق و صبحانه
a sinlge room یک اتاق یک نفره
common rooms اتاق استادان
studio اتاق کار
studios اتاق کار
sickroom اتاق بیمار
houseroom اتاق خانه
newsroom اتاق خبر
linoleum مشمع کف اتاق
newsroom اتاق نودادنگاری
newsrooms اتاق خبر
newsrooms اتاق نودادنگاری
reading room اتاق قرائت
sickrooms اتاق بیمار
keeping-room اتاق نشیمن
chamber of commerce اتاق بازرگانی
common joist تیر کف اتاق
dorter اتاق خواب
batten [تخته ی کف اتاق ]
distorted room اتاق خطاانگیز
long gallery اتاق طویل
dortour اتاق خواب
chamber of commerce اتاق تجارت
chamber of shipping اتاق کشتیرانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
vestibular اتاق کوچک بدن
Elephant in the living room فیل در اتاق نشیمن
surgeries اتاق جراحی
ante-chamber اتاق انتظار
assmbly-room اتاق همایش
surgery اتاق جراحی
chamber of trade اتاق تجارت
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
Operation room. اتاق عمل ( بیمارستان )
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
vestibular مربوط به اتاق کوچک
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
playroom اتاق بازی کودکان
A+E unit [British E] اتاق عمل اورژانس
Accident and Emergency اتاق عمل اورژانس
Casuality [British E] اتاق عمل اورژانس
emergency room [American E] [e.r.] [ER] اتاق عمل اورژانس
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
playrooms اتاق بازی کودکان
I'd like a double room من یک اتاق دو نفره میخواهم.
emergency medical treatment room اتاق عمل اورژانس
halls اتاق بزرگ دالان
hall اتاق بزرگ دالان
casuality department [British E] اتاق عمل اورژانس
lead chamber process فرایند اتاق سربی
workshops اتاق کار کارگاه
workshop اتاق کار کارگاه
cabins اتاق کوچک قایق
cabin اتاق کوچک قایق
stokehold اتاق اتشخانه کشتی
enclosure اتاق راهبان [دین]
chamber اتاق خواب خوابگاه
chambers اتاق خواب خوابگاه
vestry اتاق دعا رخت کن
Br مخفف اتاق خواب
workroom اتاق کار کارگاه
undercroft اتاق زیر زمینی
vestries اتاق دعا رخت کن
cella [اتاق مطالعه ی راهبها]
calefactory [اتاق گرم صومعه]
redoing دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes دوباره اتاق را تزئین کرد
redo دوباره اتاق را تزئین کرد
She entered the room as naked as the day she was born . لخت وعور وارد اتاق شد
She was sitting in the corner of the room . گوشه اتاق نشسته بود
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
tape library اتاق مخصوص نگهداری نوار
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
deckhouse اتاق روی عرشه کشتی
studying موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
smoking room اتاق ویژه سیگار کشیدن
redone دوباره اتاق را تزئین کرد
redid دوباره اتاق را تزئین کرد
Do you have any vacancies? آیا اتاق خالی دارید؟
Mary is in the next room. ماری در اتاق پهلویی است.
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
NO VACANCIES اتاق خالی موجود نیست.
Egyptian hall [اتاق عمومی مستطیل شکل]
cattle [rooms] of the worst description دام [اتاق] در بدترین وضعیت
May I see the room? آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
My room hasn't been prepared. اتاق من آماده نشده است.
What is my room number? شماره اتاق من چند است؟
bodywork ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
smoker واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smokers واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
stateroom اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
suite اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
suites اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
enfilade [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
loft ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic door-case [چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
Give the room a good clean. اتاق را حسابی جمع وجور کردن
There is an air of mystery in this room. این اتاق حالت مرموزی دارد
attic ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
double up <idiom> اتاق خود را باکسی شریک بودن
There are no vacancies at the hotel. هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
loft ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
The room was tastefully decorated with flowers . اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
The room is stuffy. هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
smoking room اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
wood block قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
Could you put a cot in the room? آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
Could you put an extra bed in the room? آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
europen plan نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
Hotel accommodation is rather expensive there. قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
Several people could be accommodated in this room. چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
hanging [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
accessorize اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
hypostyle hall [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
The room is bare of furniture . این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
lararium [اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
drapery rug قالیچه های پرده ای [جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
dalle صفحه بتنی [یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
After dinner he likes to retire to his study. پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
operations عملیات
operation عملیات
op عملیات
treatment عملیات
treatments عملیات
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com