English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
ORIA اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
Other Matches
Oriental rug فرش شرقی [از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
rhaeto romanic زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
western european union اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
unionism اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
union shop یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
warsaw treaty پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
eastern شرقی
oriental شرقی
levanter شرقی
levantine شرقی
eastward شرقی
south-eastern جنوب شرقی
northeastward شمال شرقی
orientally بسبک شرقی ها
turkish closet مستراح شرقی
turkey bath حمام شرقی
to lie east and west شرقی غربی
southeast جنوب شرقی
south eastern جنوب شرقی
orientalizing style سبک شرقی
northeastern شمال شرقی
mongolian draw کشیدن شرقی
greek church کلیسای شرقی
bagnio زندان شرقی
eastern hemisphere نیمکره شرقی
north easterly شمال شرقی
north-easterly شمال شرقی
tussah کرم ابریشم شرقی
tusseh کرم ابریشم شرقی
tussore کرم ابریشم شرقی
eastermost اقصی نقطهء شرقی
the old world نیم کره شرقی
southeastward بطرف جنوب شرقی
southeaster توفان جنوب شرقی
southeaster باد جنوب شرقی
east end قسمت شرقی لندن
byzantine وابسته بروم شرقی
eastermost شرقی ترین نقطه
laura صومعه کلیسای شرقی
northeastward بطرف شمال شرقی
northeaster نسیم شمال شرقی
northeastern مربوط به شمال شرقی
Hindoo سبک شرقی [معماری]
dinghy قایق هند شرقی
dinghies قایق هند شرقی
orientalism عقاید یا سیاست شرقی
easternmost شرقی ترین نقطه
greek catholic عضو کلیسای شرقی
easternmost اقصی نقطهء شرقی
soputheasternmost در دورترین نقطه جنوب شرقی
breezing بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezes بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
southeasterner ساکن نواحی جنوب شرقی
breezed بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
archimandrite رئیس دیر در کلیسای شرقی
breeze بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
OCM شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
euroclidon بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
neo platonism فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
fox grape انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
Monaco ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
Eastern design طرح های شرقی [مربوط به شرق آسیا ]
lascar نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
ASEAN مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
eastern european mutual assisstance trea پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
federation اتحادیه
federations اتحادیه
union اتحادیه
unions اتحادیه
leagues اتحادیه
fraternities اتحادیه
fraternity اتحادیه
league اتحادیه
guilds اتحادیه
confederacies اتحادیه
confederacy اتحادیه
guild اتحادیه
union <adj.> اتحادیه کارگری
economic union اتحادیه اقتصادی
union <adj.> اتحادیه صنفی
defensive league اتحادیه دفاعی
citcuit اتحادیه بازیها
customs union اتحادیه گمرکی
company union اتحادیه شرکت
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
craft union اتحادیه صنفی
corporativism صنف اتحادیه
business union اتحادیه بازرگانی
custom union اتحادیه گمرکی
incorporator کارمند اتحادیه
offensive league اتحادیه تهاجمی
vertical union اتحادیه صنعتی
European Union [EU] اتحادیه اروپا
lague مجمع اتحادیه
labourunion اتحادیه کارگران
labour union اتحادیه کارگران
labor service اتحادیه کارگران
industrial union اتحادیه صنعتی
syndicalism اتحادیه گرایی
syndicates اتحادیه صنفی
syndicate اتحادیه صنفی
trade union اتحادیه کارگری
trade union اتحادیه تجاری
trade union اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه تجارتی
trade unions اتحادیه اصناف
trade unions اتحادیه صنفی
trade unions اتحادیه کارگری
trade unions اتحادیه تجاری
trade union اتحادیه صنفی
trade union اتحادیه اصناف
corporatism صنف اتحادیه
labor union اتحادیه کارگری
labor union اتحادیه کارگران
labor unions اتحادیه کارگری
labor unions اتحادیه کارگران
unions اتحاد اتحادیه
unionist عضو اتحادیه
unionists عضو اتحادیه
union اتحاد اتحادیه
trades unions اتحادیه تجاری
trades unions اتحادیه کارگری
trades unions اتحادیه بازرگانی
trades unions اتحادیه تجارتی
wheels اتحادیه ورزشی
wheel اتحادیه ورزشی
wheeling اتحادیه ورزشی
association football اتحادیه فوتبال
trades unions اتحادیه اصناف
circuit اتحادیه کنفرانس
trade unions اتحادیه تجارتی
trade unions اتحادیه بازرگانی
trades unions اتحادیه صنفی
circuits اتحادیه کنفرانس
golden horde سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
carpet exporters union اتحادیه صادرکنندگان فرش
divisions اتحادیه باشگاههای حرفهای
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
division اتحادیه باشگاههای حرفهای
syndicator تشکیل دهنده اتحادیه
to unionise [British E] بشکل اتحادیه درآوردن
to unionize [American E] بشکل اتحادیه درآوردن
union پیوند اتحادیه اتصالی
trust اتحادیه شرکتها ائتلاف
syndicates اتحادیه تشکیل دادن
syndicates تشکیل اتحادیه دادن
syndicate اتحادیه تشکیل دادن
syndicate تشکیل اتحادیه دادن
trusted اتحادیه شرکتها ائتلاف
trade unionists عضو اتحادیه صنفی
trusts اتحادیه شرکتها ائتلاف
pan american union اتحادیه پان امریکن
trade unionist عضو اتحادیه صنفی
non union جدا از اتحادیه صنفی
leaguer محاصره عضو اتحادیه
international union اتحادیه بین المللی
unions پیوند اتحادیه اتصالی
Ivy League نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
the miner's f. اتحادیه یاپیمان کان کنان
cartel اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
guild اتحادیه محل اجتماع اصناف
guilds اتحادیه محل اجتماع اصناف
f.a cup جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
cartels اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
syndicalism پیروی از اصول اتحادیه صنفی
u.f.a cup جام اتحادیه باشگاههای اروپا
trade unionism پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
a ban from flying in the EU قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
unionizing متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionizes متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionising متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionization متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionised متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionized متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
federate متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federating متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
afips اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
federated متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federates متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
stock exchnge بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
international air transport association اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
Freemason [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
craft union اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
grey cup مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
ifips اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
trade unionism سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
cartels اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartel اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
orientalize خاوری شدن شرقی ماب شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com