Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
connection to ventilator	اتصال به هواکش
Other Matches
snorkel	دودکش عبور از اب لوله هواکش هواکش
snorkels	دودکش عبور از اب لوله هواکش هواکش
male connector	ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible	دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
wind scoop	هواکش
blower	هواکش
cooling fan	هواکش
fan	هواکش
air poise	هواکش
venting	هواکش
vents	هواکش
aspirator	هواکش
femerell	هواکش
femerall	هواکش
vented	هواکش
louvered	هواکش
ventil	هواکش
vent hole	هواکش
air ejector	هواکش
air duct	هواکش
ventilator	هواکش
ventilators	هواکش ها
cowls	هواکش
cowl	هواکش
vent	هواکش
breather	هواکش
breathers	هواکش
fans	هواکش ها
ventilators	هواکش
ventilator	هواکش
cooling fans	هواکش ها
blowers	هواکش ها
air cleaner	هواکش
patches	کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers	لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch	کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer	لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP	پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber	نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector	وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres	نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre	نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacts	یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted	یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting	یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact	یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings	سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector	اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
ducts	منفذ هواکش
ducts	دریچههای هواکش
air scoop	دریچه هواکش
ventilators	هواکش بادزن
ventilator	هواکش بادزن
engine breather	هواکش موتور
vent pipe	لوله هواکش
wind pipe	لوله هواکش
exhaust fan	هواکش کارگاه
underground duct of kiln	هواکش کوره
aspirator	بادبزن هواکش
airhole of a cellar	هواکش زیرزمین
air grate	پنجره هواکش
ventiduct	هواکش ناه کش مفرهوا
crankcase ventilator	هواکش کارتر اتومبیل
airport	دریچه هوا هواکش
airports	دریچه هوا هواکش
trunks	کانال هواکش ناو
fuel tank vent	هواکش تانک سوخت
trunk	کانال هواکش ناو
linkage	مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel	اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled	اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels	اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages	مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar	بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
RJ connector	نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminal	محل اتصال پیچ اتصال
lead	قطب اتصال سیم اتصال
ramp	سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection	اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminals	محل اتصال پیچ اتصال
leads	قطب اتصال سیم اتصال
ramps	سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road	سینه کش اتصال فراز اتصال
T connector	اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface	1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces	1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line	اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
coupling	اتصال
attach	اتصال
lap joint	اتصال لب به لب
interconnection	اتصال
conjunction	اتصال
juncture	اتصال
attaching	اتصال
conjunctions	اتصال
attaches	اتصال
bounding	اتصال
coitus	اتصال
interconnetion	اتصال
contacting	اتصال
bindings	اتصال
scarfs	اتصال
contacts	اتصال
binding	اتصال
symphysis	اتصال
scarf	اتصال
tie down	اتصال
inosculation	اتصال
fusions	اتصال
networks	اتصال
network	اتصال
continuity	اتصال
fitting	اتصال
fusion	اتصال
bonding	اتصال
nexus	اتصال
seam	خط اتصال
seams	خط اتصال
suspension	اتصال
unions	اتصال
union	اتصال
hitching	اتصال
joint	اتصال
law of continvity	اتصال
lead wire	خط اتصال
single u butt weld	اتصال لب به لب "یو"
single u butt joint	اتصال لب به لب "یو"
hitch	اتصال
hitched	اتصال
hitches	اتصال
suspensions	اتصال
butt joint riveting	اتصال لب به لب
jump joint	اتصال لب به لب
connect node	کد اتصال
connector	اتصال
v joint	اتصال "وی "
conjuncture	اتصال
wiring	اتصال
junctions	اتصال
concatenate	اتصال
junction	اتصال
link	اتصال
butt joint	اتصال لب به لب
cutter link	اتصال
connection line	خط اتصال
connection	اتصال
connectivity	اتصال
connexions	اتصال
clutch dog	فک اتصال
tie line	خط اتصال
colligation	اتصال
contact	اتصال
incorporation	اتصال
abjoint	بی اتصال
abutment	اتصال
contacted	اتصال
commissure	محل اتصال
grid cap	اتصال شبکه
synchronising	با هم اتصال دادن
slings	تسمه اتصال
tap	اتصال وسط
grid clip	اتصال شبکه
grid terminal	اتصال شبکه
synchronize	با هم اتصال دادن
cam control	بادامک اتصال
tapped	اتصال وسط
floating	فاقدوسیله اتصال
tapping	اتصال وسط
synchronises	با هم اتصال دادن
synchronised	با هم اتصال دادن
fusible link	اتصال گداختنی
fusion cone	مخروطی اتصال
cascade connection	اتصال ابشاری
jack box	جعبه اتصال
capacity ground	اتصال به فرفیت
internal connection	اتصال داخلی
sling	تسمه اتصال
connect time	زمان اتصال
connected load	توان اتصال
flang joint	اتصال سرلوله
slinging	تسمه اتصال
fuse post	اتصال فیوز
discontinuously	بدون اتصال
concatenated key	کلید اتصال
collector contact	اتصال کلکتور
junction box	جعبه اتصال
circuit diagram	شمای اتصال
interconnected star	اتصال زیگزاگی
zig zag connection	اتصال زیگزاگی
coupling	جفت اتصال
interconnection	اتصال میانی
junction boxes	جعبه اتصال
cluster joint	اتصال خوشهای
copulas	وسیله اتصال
copula	وسیله اتصال
interconnection of diagram	نمودار اتصال
channel attached	اتصال کانالی
conference circuit	اتصال پیشنهادی
chain field	فیلد اتصال
ground conection	اتصال زمین

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com