Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
automatic drop
اتصال خودکار
Search result with all words
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
Other Matches
automate
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
synchroreceiver
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
submachinegun
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatics
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic coding
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
mechnical
خودکار
self acting
خودکار
automatous
خودکار
preset
خودکار
automaticity
خودکار
automotive
خودکار
autonomic
خودکار
auyomated
خودکار
automatic pipet
پی پت خودکار
unmanned
خودکار
ballpens
خودکار ها
pen
خودکار
ball pens
خودکار ها
ballpoints
خودکار ها
unattended
خودکار
ballpoint pens
خودکار ها
automatic
خودکار
self-starter
خودکار
automatics
خودکار
self-starters
خودکار
robots
دستگاه خودکار
automated
خودکار کردن
automates
خودکار کردن
automatism
بطور خودکار
automating
خودکار کردن
automatization
خودکار کردن
automatization
خودکار شدن
automatize
خودکار کردن
automate
خودکار کردن
robot
دستگاه خودکار
full automatic
تماما" خودکار
cutout
فیوز خودکار
automatic rifle
تفنگ خودکار
automatics
دستگاه خودکار
auyomated
خودکار شده
crane track
جرثقیل خودکار
coach screw
پیچ خودکار
automatic check
مقابله خودکار
ball point pen
قلم خودکار
automatic
دستگاه خودکار
autotype
چاپ خودکار
autotrace
اثر خودکار
automatic check
ازمایش خودکار
autosave
ضبط خودکار
automatically
بطور خودکار
fully automatic
کاملا" خودکار
automation
خودکار کردن
automatic flasher
چشمکزن خودکار
automatic focusing
تمرکز خودکار
automatic behavior
رفتار خودکار
automatic interrupt
قطع خودکار
automatic interrupt
وقفه خودکار
automatic loader
بارکن خودکار
automatic machine
دستگاه خودکار
automatic mechanism
مکانیزم خودکار
automatons
ماشین خودکار
automatic buret
بورت خودکار
automatic fire
تیراندازی خودکار
automatic fire
اتش خودکار
automatic circuit breaker
مدارشکن خودکار
automatic carriage
تعویض خودکار
automatic computer
کامپیوتر خودکار
automatic control
کنترل خودکار
automatic controller
مراقب خودکار
automatic cutout
قطع خودکار
automatic door switch
کلید خودکار در
door switch
کلید خودکار در
systematic
خودکار سیستماتیک
automatic bass compensation
بمرسان خودکار
autogenous welding
جوشکاری خودکار
automatic testing
ازمایش خودکار
autofeather
فدر خودکار
automatic throttle
ساسات خودکار
automatic titrator
تیترکننده خودکار
auto starter
استارت خودکار
automatic treatment
تسویه خودکار
automatic tuning
میزانساز خودکار
automatic weapon
سلاح خودکار
automation
اتوماسیون خودکار
automatic telephone system
تلفن خودکار
automatic telephone
تلفن خودکار
automatic steering device
سکان خودکار
automaton
ماشین خودکار
automatic balance
ترازوی خودکار
mechanically
بطور خودکار
autotrack
تعقیب خودکار
automatic tracking
تعقیب خودکار
automatic aiming
تعقیب خودکار
automatic record changer
گرام خودکار
automatic regulation
تنظیم خودکار
automated office
دفتر خودکار
automatic rifle
توپ خودکار
automation
خودکار سازی
power steering
فرمان خودکار
self loading
پرشونده خودکار
semi automatic
نیم خودکار
mechanical sawmill
اره خودکار
repeating firearm
اسلحه خودکار
flashgun
فلاش خودکار
automata
ماشینهای خودکار
sub-machine gun
تیربار خودکار
push botton
وسایل خودکار
player piano
پیانو خودکار
semiautomatic
نیمه خودکار
self test
ازمایش خودکار
sub-machine guns
تیربار خودکار
flashguns
فلاش خودکار
self destroying
منفجرشونده خودکار
automatic gain control
نافم خودکار فزونسازی
permanent oppropriation
سیستم اماددایمی یا خودکار
automatic grinder
چرخ سمباده خودکار
automatic voice network
شبکه صوتی خودکار
automation
دستگاه تنظیم خودکار
automation
بطور خودکار کارکردن
semi automatic telephone system
تلفن نیم خودکار
pluviograph
باران سنج خودکار
perpetual motion machine
ماشین خودکار دائمی
automatic frequency control
نافم خودکار بسامد
self bias
ولت شبکه خودکار
autostart routine
روال اغازگر خودکار
automatic release
قطع کننده خودکار
automatic coping lathe
ماشین تراش خودکار
autorepeat key
کلید تکرار خودکار
automatic data processing
پردازش خودکار داده ها
automatic exchange
رد و بدل کننده خودکار
switching central
مرکز تلفن خودکار
manual telephone system
تلفن غیر خودکار
automatic lathe
ماشین تراش خودکار
automatic font downloading
استقرار خودکار فونت
automatic hyphenation
خط تیره گذاری خودکار
automatic welding machine
دستگاه جوشکاری خودکار
automatic supply
سیستم اماد خودکار
automatic stabilizer
تثبیت کننده خودکار
automatic spark advance
میزان کردن خودکار
automatic send/reciever
ارسال و دریافت خودکار
automatic screw machine
دستگاه پیچ خودکار
automatic sawing machine
دستگاه اره خودکار
telephone exchanges
مرکز تلفن خودکار
telephone exchange
مرکز تلفن خودکار
automatic reel
قرقره خودکار ماهیگیری
automatic recalculation
محاسبه مجدد خودکار
automatic punching machine
دستگاه منگنه خودکار
automatic supply
روش خودکار اماد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com