English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
jalopies اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
jalopy اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
Other Matches
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
modified stock car اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
lead aircraft هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
dive bomber هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock-cars اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighters هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
escort aircraft هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
flying crane هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
automobiles اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
clout پارچه کهنه کهنه
clouted پارچه کهنه کهنه
clouts پارچه کهنه کهنه
clouting پارچه کهنه کهنه
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
wadding کهنه
age-old کهنه
obsolescent کهنه
wad کهنه
lint کهنه
wads کهنه
shabbly کهنه
obsolescence کهنه گی
antique کهنه
antiques کهنه
pokey کهنه
ragman کهنه خر
olden کهنه
trite کهنه
fustiest کهنه
dossil کهنه
obsolete کهنه
rags کهنه
rag کهنه
by gone کهنه
tacky کهنه
fogram کهنه
behindhand کهنه
timeworn کهنه
out of d. کهنه
mucid کهنه
fustier کهنه
knacker کهنه خر
kettle holder کهنه
old-fashioned کهنه
behind the times کهنه
gray کهنه
fusty کهنه
ragged کهنه
rungs کهنه
crusted کهنه
weatherbeaten کهنه
pokier کهنه
pokiest کهنه
poky کهنه
outworn کهنه
worn out کهنه
worn-out کهنه
archaic کهنه
musty کهنه
tatters کهنه
dowdy کهنه
worm eaten کهنه
stale کهنه
weatherworn کهنه
run down کهنه
age old کهنه
antiquated کهنه
run-down کهنه
trity کهنه
back number شماره کهنه
green meat گوشت کهنه
thread bare فرش کهنه
lint کهنه فتیله
old wool پشم کهنه
dead منسوخ کهنه
superannuated زیاد کهنه
stale joke جوک کهنه
antiquate کهنه کردن
fripperer کهنه فروش
hunkerism کهنه پرستی
veteran کهنه کار
fripper کهنه فروش
sour dough کهنه کار
rags کهنه شدن
duddy کهنه پوش
boneman کهنه فروش
ancient کهن کهنه
rag کهنه شدن
veterans کهنه سرباز
veterans کهنه کار
fogyish کهنه پرست
fogyism کهنه پرستی
duddie کهنه پوش
veteran کهنه سرباز
codex دستخط کهنه
wash linen کهنه فرفشویی
oldest پیرانه کهنه
dabs کهنه را نم زدن
dodos کهنه پسند
superannuate کهنه شدن
dabbed کهنه را نم زدن
dab کهنه را نم زدن
fuddy-duddies کهنه اندیش
ages کهنه کردن
fuddy-duddy کهنه اندیش
age کهنه کردن
dodoes کهنه پسند
older پیرانه کهنه
older کهنه کار
wall rue سداب کهنه
unworn کهنه نشده
aging کهنه شدن
mouldy کهنه وفاسد
wad کهنه نمد
wads کهنه نمد
dodo کهنه پسند
old کهنه کار
old پیرانه کهنه
the old world جهان کهنه
unreconstructed کهنه پرست
A pair of old pants ( trousers ) . یک شلوار کهنه
back number چیز کهنه
back numbers شماره کهنه
old timer کهنه کار
ogygian بسیار کهنه
back numbers چیز کهنه
obsolesce کهنه شدن
aging کهنه کردن
obscurantism کهنه پرستی
Neanderthal خیلی کهنه
shabby کهنه ژنده
shabbiest کهنه ژنده
uptight کهنه پرست
old-timers کهنه کار
ragman کهنه فروش
junk کهنه و کم ارزش
rag picker کهنه برچین
old-timer کهنه کار
pseudo archaic کهنه نما
oldest کهنه کار
shabbier کهنه ژنده
duds رخت کهنه
tampon پنبه یا کهنه قاعدگی
tampons پنبه یا کهنه قاعدگی
dishcloths کهنه فرف شویی
back out کهنه و فرسوده شدن
bibliopolism فروش کتابهای کهنه
bric a brac اشیاء کهنه وعتیقه
glass cloth کهنه شیشه پاک کن
hach زیاداستعمال کردن کهنه
sea dog ملوان کهنه کار
he has seen sevice کهنه کار است
outwear کهنه شدن گذراندن
wear out کهنه و فرسوده شدن
knackery جنس بنجل و کهنه
ragpicker کهنه و ژنده جمع کن
paleology دانش چیزهای کهنه
one nails drives another غم جدید غم کهنه را بر از یاد
dishcloth کهنه فرف شویی
trade something in <idiom> تعویض وسایل کهنه
to pick rags کهنه برچینی کردن
stager ادم کهنه کار
passe کهنه مسلک گذشته
Antiguated آنتیک ،کهنه،قدیمی
antediluvian ادم کهنه پرست
old fashioned کهنه پرست محافظه کار
well worn زیاد کار کرده کهنه
junk طناب کهنه کاغذ پاره
fossilizing سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
vet بیطاری کردن کهنه سرباز
vets بیطاری کردن کهنه سرباز
fossilised سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilises سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilize سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
snot rag کهنه بینی پاک کنی
fossilizes سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
ages : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
age : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
veteran skill مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com