English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (7 milliseconds)
English Persian
work اثارادبی یا هنری
worked اثارادبی یا هنری
Other Matches
letters اثارادبی
letter اثارادبی
belles lettres شعر و اثارادبی زیبا وهنری
belletrist نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
fine art آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
artistical هنری
henry هنری
artlessness بی هنری
artist's workshop studio کارگاه هنری
henry the f. هنری یکم
henry the f. هنری اول
inartistic غیر هنری
atheneum مدرسهء هنری
athenaeum مدرسهء هنری
work of art کار هنری
works of art کار هنری
atelier کارگاه هنری
composition ترکیب هنری
artistic aptitude استعداد هنری
compositions ترکیب هنری
mh میلی هنری
millihenry میلی هنری
chujjah به سبک هنری
studio کارگاه هنری
studios کارگاه هنری
chiyjah معماری هنری
chujjah معماری هنری
connoisseur منتقد هنری
artistic sense ذوق هنری
mongram امضای هنری
chiyjah به سبک هنری
objet d'art چیز هنری
objets d'art چیز هنری
fine art هر مهارت هنری وفریف
Art Nouveau مکتب هنری آرنوو
prolusion اثر هنری مقدماتی
compositions سرایش قطعه هنری
ballets رقص ورزشی و هنری
romanticism مکتب هنری رومانتیک
artistically بطور هنرمندانه یا هنری
chef d'oeuvre شاهکار ادبی یا هنری
chef-d'oeuvre شاهکار ادبی یا هنری
idealism سبک هنری خیالی
piracy دزدی هنری یاادبی
composition سرایش قطعه هنری
chefs-d'oeuvre شاهکار ادبی یا هنری
ballet رقص ورزشی و هنری
masterstrokes نازک کاری هنری
masterstroke نازک کاری هنری
bric-a-brac [اشیا عتیقه و هنری کوچک]
blazonry نمایش و جلوه هنری پرشکوه
potboiler هنرمند یا کار هنری مبتذل
cubist وابسته به مکتب هنری کوبیسم
tp perfect oneself in an art در هنری سرامد یا کامل شدن
gallery نقب اصلی نمایشگاه هنری
galleries نقب اصلی نمایشگاه هنری
meier art judgement test ازمون قضاوت هنری مایر
inartistic فاقد اصول هنری بی هنر
cubistic وابسته به مکتب هنری کوبیسم
magnum opus مهمترین اثر ادبی یا هنری
epigone مقلد اثار ادبی و هنری
virtuosos خوش قریحه دارای ذوق هنری
vandalised اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
Impressionism سبک هنری امپرسیونیسم یاتئوری هیوم
virtuosi خوش قریحه دارای ذوق هنری
virtuoso خوش قریحه دارای ذوق هنری
vandalises اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalising اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
cognoscente متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
plagiary سارق اثار ادبی و هنری دیگران
postimpressionism سبک هنری تجسم عین منافر
vandalized اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
schmalz موسیقی یااثر هنری خیال انگیزورویایی
rococo سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
sgraffito تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
eroticism تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
outside art [هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
dramatics کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
potboil برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
High Renaissance [سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
bureau ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
civil censorship سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
dragon style [سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
flatbed وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com