Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
white primary	اخذ اراء مقدماتی حزبی
Other Matches
poll	تعداد اراء اخذ اراء
polled	تعداد اراء اخذ اراء
polls	تعداد اراء اخذ اراء
prolegomenon	مقدماتی کلمات مقدماتی
basic unit training	اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
sectarian	حزبی
watchword	شعار حزبی
plateform	اعلامیه حزبی
partisanship	روح حزبی
partisanship	حزبی بودن
watchworld	شعار حزبی
caucus	انجمن حزبی
caucuses	انجمن حزبی
watchwords	شعار حزبی
nonparty	غیر حزبی
winging	دسته حزبی
wing	دسته حزبی
barred a	طاق حزبی
party spirit	طرفداری حزبی
proselytism	تبلیغ حزبی
party spirit	تعصب حزبی
to join a party	عضو حزبی شدن
party politics	سیاست بازیهای حزبی
to toe the line	برنامه حزبی را پذیرفتن
ticket	صورت نامزدهای حزبی
factionalism	اعتقاد به سیستم حزبی
tickets	صورت نامزدهای حزبی
pluralists	وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
secession	تجزیه طلبی انشعاب حزبی
convention	باره مسائل حزبی ناحیهای
conventions	باره مسائل حزبی ناحیهای
pluralist	وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
lunatic fringe	افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
adherence to party	هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
main motion [at a party conference etc.]	دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
plebiscite	اراء عمومی
consensus	اتفاق اراء
plebiscites	اراء عمومی
tie vote	تساوی اراء
by a unanimity vote	به اتفاق اراء
by a majority vote	به اکثریت اراء
tie vote	اراء مساوی
scrutineer	بازرس اراء
unanimity	اتفاق اراء
counting votes	شمارش اراء
unanimously	به اتفاق اراء
counting votes	استخراج اراء
polls	صورت اراء
consensus of opinion	اتفاق اراء
polled	صورت اراء
unanimously	باتفاق اراء
poll	صورت اراء
by a unanimous	به اتفاق اراء
ostracism	تبعید با اراء عمومی
consentaneous	دارای اتفاق اراء
ostracizing	با اراء عمومی تبعیدکردن
polls	مراجعه به اراء عمومی
polled	مراجعه به اراء عمومی
poll	مراجعه به اراء عمومی
ostracises	با اراء عمومی تبعیدکردن
vote down	به اکثریت اراء رد کردن
ostracized	با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracize	با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracizes	با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracising	با اراء عمومی تبعیدکردن
vox populi	اراء یا افکار مردم
ostracised	با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracising	با اراء عمومی تبعید کردن
ostracised	با اراء عمومی تبعید کردن
ostracises	با اراء عمومی تبعید کردن
ostracizing	با اراء عمومی تبعید کردن
ostracized	با اراء عمومی تبعید کردن
vote	با اکثریت اراء تصویب کردن
voted	با اکثریت اراء تصویب کردن
ostracize	با اراء عمومی تبعید کردن
ostracizes	با اراء عمومی تبعید کردن
votes	با اکثریت اراء تصویب کردن
ballots	رای مخفی مجموع اراء نوشته
public opinion polling	استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
balloted	رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot	رای مخفی مجموع اراء نوشته
pollsters	متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
pollster	متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
write	رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
writes	رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
canvassing	برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvasses	برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassed	برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvass	برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
fellow traveler	کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
treating	جمع اوری اراء با رشوه یا غذا و مشروب دادن به رای دهندگان
introductive	مقدماتی
preludial	مقدماتی
elementarily	مقدماتی
preparative	مقدماتی
proforma	مقدماتی
prolegomenary	مقدماتی
precursive	مقدماتی
prodromal	مقدماتی
prelusive	مقدماتی
prolegomenous	مقدماتی
elemental	مقدماتی
elementary	مقدماتی
preliminaries	مقدماتی
preparatory	مقدماتی
tentative	مقدماتی
preliminary	مقدماتی
first	مقدماتی
prolusory	مقدماتی
introductory	مقدماتی
rudimental	مقدماتی
referendum	همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referenda	همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referendums	همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
preparatory response	پاسخ مقدماتی
preliminary design	طرح مقدماتی
preliminary budget	بودجه مقدماتی
preheater	گرمکن مقدماتی
precompression	تراکم مقدماتی
preceding pass	کالیبر مقدماتی
prolusion	مقاله مقدماتی
pilot study	بررسی مقدماتی
pilot injection	تزریق مقدماتی
Travaux preparatoires	کارهای مقدماتی
junior high school	دبیرستان مقدماتی
proforma invoice	سیاهه مقدماتی
proem	رساله مقدماتی
preparative	کار مقدماتی
preselection	انتخاب مقدماتی
prep	مدرسه مقدماتی
preselector	سلکتور مقدماتی
subassembly	مونتاژ مقدماتی
preliminary works	کارهای مقدماتی
preliminary treatment	عملیات مقدماتی
pretest	امتحان مقدماتی
rudiment	علوم مقدماتی
preliminary negotiations	مذاکرات مقدماتی
preliminary investigation	بررسی مقدماتی
responsions	ازمون مقدماتی
prime color	رنگ مقدماتی
preliminary test	ازمایش مقدماتی
propaedeutic	تعلیمات مقدماتی
propaedeutic	تحصیلات مقدماتی
preliminary expenses	هزینههای مقدماتی
introduction to physics	فیزیک مقدماتی
primary	مقدماتی اصلی
interludes	نگهداری مقدماتی
interlude	نگهداری مقدماتی
preludes	قسمت مقدماتی
basic research	تحقیقات مقدماتی
basic training	اموزش مقدماتی
bottom blown converter	مبدل دم مقدماتی
prelude	قسمت مقدماتی
economizer	کرمکن مقدماتی
basic hole	سوراخ مقدماتی
basic course	دوره مقدماتی
primary	ابتدایی مقدماتی
primary	مقدماتی نخستین
preliminary	امتحان مقدماتی
preliminary	مقدمات مقدماتی
preliminary	دور مقدماتی
preliminaries	دور مقدماتی
preliminaries	امتحان مقدماتی
preliminaries	مقدمات مقدماتی
first aid	کمکهای مقدماتی
elementary gate	دریچه مقدماتی
basic	اساسی مقدماتی
fore exercise	تمرین مقدماتی
forehearth	کوره مقدماتی
heat	مسابقه مقدماتی
preparations	اقدام مقدماتی
preparation	اقدام مقدماتی
basics	مقدماتی اساسی
basics	اساسی مقدماتی
basic	مقدماتی اساسی
first cut	برش مقدماتی
elementary item	قلم مقدماتی
elimination heat	دوره مقدماتی
heats	مسابقه مقدماتی
elementary	مقدماتی پایهای
perlim	دوره مقدماتی
preselect	انتخاب کردن مقدماتی
prolusion	اثر هنری مقدماتی
rudimentary knowledge	دانش مقدماتی یا نخستین
fundamental	اصولی مقدماتی اساسی
reconnaissance	بازدید مقدماتی اکتشاف
supercharge	متراکم کردن مقدماتی
elementary algebra	جبر مقدماتی [ریاضی]
basic machine unit	واحد دستگاه مقدماتی
pre design estimate	براورد مقدماتی طرح
pre heat	حرارت دادن مقدماتی
pre load	بار کردن مقدماتی
eliminator	برنه در دور مقدماتی
magnetic biasing	مغناطیس گردانی مقدماتی
black pickling	اسید شویی مقدماتی
incipience	وضع مقدماتی ابتدایی
basic combat training	اموزش رزم مقدماتی
basic bessemer steel	فولاد مقدماتی بسمر
preparatory students	شاگردان تهیه یا مقدماتی
basic bessemer process	فرایند مقدماتی بسمر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com