Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
thule
اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
Other Matches
topnotch
اخرین نقطه
all the way
اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
target approach point
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
hyperborean
ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد
the vanity of the world
فنای دنیا مزخرفات یا اباطیل دنیا
last in , first out
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
closing date
اخرین روز اخرین فرصت
Lilos
اخرین صادره از اخرین وارده
Lilo
اخرین صادره از اخرین وارده
beta librae
کفه شمالی زبانی شمالی
northern dawn
سپیده شمالی فجر شمالی
norther
شمالی باد سرد شمالی
aurora borealis
فجر شمالی سپیده شمالی
northern lights
سپیده شمالی فجر شمالی
occupied
مسکون
inhabited
مسکون
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
populated
مسکون محصور
rest mass
جرم مسکون
populating
مسکون کردن
populates
مسکون کردن
populate
مسکون کردن
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
repeople
دوباره مسکون ساختن
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
the house is occupied
خانه اشغال شده یا مسکون است
bell lap
زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
final bomb release line
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
northen america nebula
ابری امریکای شمالی سحابی امریکای شمالی
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
final protective line
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
macrocosm
دنیا
worlds
دنیا
universe
دنیا
vales
دنیا
vale
دنیا
macrocosms
دنیا
world
دنیا
oceans of money
یک دنیا پول
pelf
جیفه دنیا
Thanks a mI'llion.
یک دنیا متشکرم
pelf
مال دنیا
Tons (bags) of money.
یک دنیا پول
mammonist
دنیا پرست
tactfully
دنیا دار
secularization
دنیا پرستی
ascetics
تارک دنیا
mammonist
دنیا دار
ascetic
تارک دنیا
tactful
دنیا دار
the whole world
تمام دنیا
wordly minded
دنیا پرست
wordly minded
دنیا دار
worldliness
دنیا پرستی
secularity
دنیا پرستی
hermitess
زن تارک دنیا
monks
تارک دنیا
all over the world
در تمامی دنیا
monk
تارک دنیا
nuns
زن تارک دنیا
nun
زن تارک دنیا
sisters
پرستار دخترتارک دنیا
sister
پرستار دخترتارک دنیا
hermits
تارک دنیا منزوی
hermit
تارک دنیا منزوی
worldling
ادم دنیا پرست
He is unique in the world.
توی دنیا تک است
religious
تارک دنیا روحانی
born with a silver spoon in one's mouth
<idiom>
باثروت به دنیا آمدن
The living languages of the world.
زبانهای زند ؟ دنیا
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
the whole world
همه دنیا تمامی جهان
My holiday did me a world of good.
درتعطیلات یک دنیا به من خوش گذشت
the love of money is the root of all evil
<idiom>
حب دنیا هست راس هر خطا
Photos are accepted world
عکس هایی مقبولی دنیا
enclosure
سلول تارکان دنیا
[دین]
Make a journey round the world.
بدور دنیا سفر کردن
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
abbess
رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
A wave of anger swept over the entire world .
موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
abbesses
رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
lastmentioned
اخرین
bottommost
اخرین
last a
اخرین
final
اخرین
finals
اخرین
to the last
تا اخرین دم
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
They are poles apart.
یک دنیا باهم فرق دارند ( بسیار متفاوتند )
cloisters
اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
ap.saved is a p gained
یک دینار پس انداز در حکم یک دنیا درامد است
cloister
اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
tag end
اخرین قسمت
deadline
اخرین مهلت
match point
اخرین امتیاز
nightcap
اخرین مسابقه
stoppress
اخرین خبر
match points
اخرین امتیاز
parthian glance
اخرین نگاه
pis aller
اخرین چاره
nightcaps
اخرین مسابقه
set point
اخرین امتیاز
reserve price
اخرین بها
the last two
اخرین دوتا
upshot
اخرین شماره
final price
اخرین قیمت
last
اخرین اخیر
to the bitters end
تا اخرین دم یاحد
deadlines
اخرین مهلت
the very last drop
اخرین قطره
lasted
اخرین اخیر
lasts
اخرین اخیر
final coordination line
اخرین خط هماهنگیها
inextremis
در اخرین مرحله
bitter end
اخرین پریشانی
north
شمالی
Nordic
شمالی
northern
شمالی
boreal
شمالی
norland
شمالی
northerly
شمالی
arctic
شمالی
atlases
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
1 and 2 are poles apart.
<idiom>
۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند
[بسیار متفاوت هستند]
.
atlas
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
You never can tell .
کار دنیا است ( قابل پیش بینی نیست )
ultimata
اخرین پیشنهاد قطعی
currents
فعلی اخرین اطلاعات
ultimatum
اخرین پیشنهاد قطعی
final protective fires
اخرین اتشهای حفافتی
ultimatums
اخرین پیشنهاد قطعی
last but not least
اخرین ولی نه کمترین
pis aller
اخرین پناه چاره
up to date
حاوی اخرین اطلاعات
Halloween
اخرین شب ماه اکتبر
up-to-date
مطابق اخرین طرز
bell lap
اخرین دور مسابقه
surrebutter
اخرین پاسخ خواهان
deadlines
سررسید اخرین فرصت
deadline
سررسید اخرین فرصت
current
فعلی اخرین اطلاعات
set point
اخرین امتیاز بازی
up to date
مطابق اخرین طرز
up-to-date
حاوی اخرین اطلاعات
no wind position
اخرین محل هواپیما
north star
ستاره شمالی
eider
قوی شمالی
north country
انگلستان شمالی
kiffa borealis
کفه شمالی
northward
قسمت شمالی
elk
گوزن شمالی
elks
گوزن شمالی
boreas
باد شمالی
northwards
قسمت شمالی
corona borealis
اکلیل شمالی
nordic council
شورای شمالی
northern dawn
شفق شمالی
kingduck
مرغابی شمالی
aurora borealis
شفق شمالی
foumart
گربه شمالی
eider
مرغابی شمالی
kingduck
قوی شمالی
coronae borealis
اکلیل شمالی
first world
امریکای شمالی
herring gull
گاکی شمالی
Upper Volta
ولتای شمالی
herring gulls
گاکی شمالی
this line lies north
این خط شمالی
papoose
درامریکای شمالی
moose
گوزن شمالی
Northern Ireland
ایرلند شمالی
omega
اخرین حرف الفبای یونانی
i am nat my last shifts
اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
isaid in my last
در اخرین نامه خود گفتم
lifo last in first out
اولین صادره از اخرین وارده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com