Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 16 (3 milliseconds)
English
Persian
cameraman
ادمیکه بادوربین کارمیکند
cameramen
ادمیکه بادوربین کارمیکند
Other Matches
kodak
بادوربین کداک عکس برداشتن
arcadian
ادمیکه ساده و بی تجمل زندگی میکند
burn the candle at both ends
<idiom>
یکسره کارمیکند
that watch is a good t. k
ان ساعت خوب کارمیکند
reliable
ناگ خوب کارمیکند
chiaroscurist
هنرمندی که سیاه قلم کارمیکند
keel block
تیر حمالی که به کشش کارمیکند
milk maid
زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
constant speed unit
گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
mutual terms
شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
attitude gyro
الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
eyeservant
نوکری که فقط هنگام موافبت اقایش خوب کارمیکند نوکرپیش رو
turbocharger
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
turbosupercharger
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...