Dictiornary-Farsi | ادم کوچک یابی اهمیت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (12 milliseconds)

English	Persian
snip	ادم کوچک یابی اهمیت
snipped	ادم کوچک یابی اهمیت
snipping	ادم کوچک یابی اهمیت


Other Matches

schmaltz	کوچک وکم اهمیت
schmaltzy	کوچک وکم اهمیت
schmalz	کوچک وکم اهمیت
kinglet	پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
penny-wise and pound-foolish <idiom>	توجه به چیزی کوچک وکم توجهای به چیزهای با اهمیت
litotes	کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
involution	توان یابی قوه یابی
secondary	در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
of secondary importance	از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
sofar	سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
petty cash	صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule	یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget	آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
jigger	بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board	تخته کوچک برای موجهای کوچک
increments	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pannikin	لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble	برامدگی کوچک گره کوچک
troubleshooting	اشکال یابی
fault finding	عیب یابی
fault diagnosis	عیب یابی
fault detection	عیب یابی
achievements	دست یابی
marketing	بازار یابی
factoring	عامل یابی
achievement	دست یابی
interpolation	درون یابی
interpolation	میان یابی
interpolations	درون یابی
interpolations	میان یابی
ranging	مسافت یابی
matchmaking	زوج یابی
signal detection	علامت یابی
attainment	دست یابی
attainments	دست یابی
troubleshooting	عیب یابی
sourcing	منابع یابی
range finding	مسافت یابی
direction finding	جهت یابی
debugger	اشکال یابی
quadricycle	چهارچرخه یابی
addressing	نشانی یابی
calibration	خصلت یابی
position finding	موقعیت یابی
positioning	موقع یابی
cost finding	ارزش یابی
error detection	خطا یابی
summation	مجموع یابی
obstacle sense	حس مانع یابی
trapping	غلط یابی
orientates	جهت یابی
extrapolation	برون یابی
orientate	جهت یابی
location	مکان یابی
locations	مکان یابی
castaway	عمق یابی
castaways	عمق یابی
orientating	جهت یابی
i. and evdevolution	توان یابی
insinuation	رخنه یابی
termination	پایان یابی
localization	موضع یابی
knowledge acquisition	آگاهی یابی
edgings	حاشیه یابی
mark sensing	نشان یابی
edging	حاشیه یابی
patterning	طرح یابی
levelling	ارتفاع یابی
goniometry	زاویه یابی
acquisition	هدف یابی
extrapolations	برون یابی
fringing	ریشه یابی
access	دست یابی
accessed	دست یابی
accesses	دست یابی
accessing	دست یابی
surveys	زمینه یابی
surveyed	زمینه یابی
acquisitions	هدف یابی
orientation	جهت یابی
survey	زمینه یابی
direction finding station	پست جهت یابی
direction finding aerial	انتن جهت یابی
direction finding	سمت یابی کردن
cost centre	مرکز هزینه یابی
maximum direction finding	جهت یابی حداکثر
direction finding	جهت یابی کردن
survey tests	ازمونهای زمینه یابی
cost unit	واحد هزینه یابی
spots	مسافت یابی کردن
excitor	عصب یابی محرک
extender board	وسیله عیب یابی
detailing	یات و مسیر یابی
frigid manners	اطوارخنک یابی مزه
detail	یات و مسیر یابی
spot	مسافت یابی کردن
quick access	با دست یابی تند
random processing	با دست یابی تصادفی
marginal costing	هزینه یابی نهایی
marginal costing	هزینه یابی نهائی
locate mode	باب مکان یابی
localization of function	موضع یابی کارکرد
parallel access	با دست یابی موازی
ranging pole	شاخصهای مسافت یابی
job costing	هزینه یابی کار
item scaling	مقیاس یابی پرسشها
performance evaluation	ارز یابی کارایی
flash ranging	مسافت یابی نوری
sounded	عمق یابی کردن
extrapolate	برون یابی کردن
interpolating	درون یابی کردن
traced	رد یابی کردن نشان
interpolates	درون یابی کردن
traces	رد یابی کردن نشان
attitude survey	زمینه یابی نگرش
interpolated	درون یابی کردن
aerial target aquisition	هدف یابی هوایی
target aquisition	سیستم هدف یابی
acoustic minehunting	مین یابی صوتی
absurdities test	ازمون مهمل یابی
three dimensional direction finding	جهت یابی فضایی
ranging	مسافت یابی کردن
plumb	ژرف یابی کردن
continuous levelling	تراز یابی پیوسته
extrapolated	برون یابی کردن
extrapolating	برون یابی کردن
extrapolates	برون یابی کردن
trace	رد یابی کردن نشان
interpolate	درون یابی کردن
sound	عمق یابی کردن
radio direction finding	جهت یابی بی سیم
soundest	عمق یابی کردن
spatial orientation	موقعیت یابی فضایی
space orientation	موقعیت یابی فضایی
sounds	عمق یابی کردن
sound ranging	مسافت یابی صوتی
disinterestedly	ازروی بی طرفی یابی علاقگی
stramline flow	جریان موازی یابی ممانعت
dumb barge	کرجی بی بادبان یابی موتور
an unerring aim	نشان درست یابی خطا
echo sounding	عمق یابی انعکاس صوت
paramorphic	دارای خاصیت تغییر یابی
knotty pate	ادم خرف یابی کله
paramorphous	دارای خاصیت تغییر یابی
tomnoddy	ادم خرف یابی کله
eventration	جنین بی شکم یابی روده
inelegantly	ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
costing and pricing	هزینه یابی و قیمت گذاری
notbility	اهمیت
materiality	اهمیت
of no consequence	بی اهمیت
of no significance	بی اهمیت
weensy	بی اهمیت
notability	اهمیت
seriousness	اهمیت
unmeaning	بی اهمیت
nonsignificant	کم اهمیت
emphasis	اهمیت
indifferent	بی اهمیت
weightiness	اهمیت
off the map	بی اهمیت
negligible	بی اهمیت
inconsiderable	بی اهمیت
inconseqential	بی اهمیت
matters	اهمیت
mattering	اهمیت
matter	اهمیت
mattered	اهمیت
importance	اهمیت
inconsequential	بی اهمیت
dimensions	اهمیت
unimportant	بی اهمیت
dimension	اهمیت
main	با اهمیت
worthful	پر اهمیت
worthless	بی اهمیت
concernment	اهمیت
technical	کم اهمیت
trifler	بی اهمیت
immaterial	بی اهمیت
weenier	بی اهمیت
weeny	بی اهمیت
significance	اهمیت
weeniest	بی اهمیت
momentous	با اهمیت
of no account	بی اهمیت
two bit	بی اهمیت
momentousness	اهمیت
small change	کم اهمیت
small-time	بی اهمیت
small time	بی اهمیت
two-bit	بی اهمیت
self importance	اهمیت
piddling	بی اهمیت
high frequency radio direction finding	جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
contumeliously	ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
locates	مستقر ساختن مکان یابی کردن
locating	مستقر ساختن مکان یابی کردن
in suspense	درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق