English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
soothing ارامی بخش دارای اثر تسکین دهنده تسلیت
Other Matches
solacer تسلیت دهنده
quencher تسکین دهنده
propitiator تسکین دهنده
pacificator تسکین دهنده
antalgic تسکین دهنده
sedate تسکین دهنده
sedated تسکین دهنده
sedates تسکین دهنده
palliator تسکین دهنده
sedating تسکین دهنده
sooth تسکین دهنده
tranquilizer داروی تسکین دهنده
salve داروی تسکین دهنده
salve مرهم تسکین دهنده
pacifiers تسکین دهنده پستانک
pacifier تسکین دهنده پستانک
anodyne تسکین دهنده مسکن
alleviative داروی تسکین دهنده
remittent تخفیف یابنده موقتا تسکین دهنده
collectedly به ارامی
lulled ارامی
lull ارامی
imperturbably به ارامی
lulling ارامی
serenely به ارامی
lulls ارامی
inquietude بی ارامی
fidgeted بی ارامی
self possession ارامی
dysphoria بی ارامی
smoothly به ارامی
fidget بی ارامی
fidgeting بی ارامی
fidgets بی ارامی
rah rah دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
aramaic زبان ارامی
equanimity ملایمت ارامی
lenitive ارامی بخش
composedness ارامی- ارامش- اسودگی
condolences تسلیت
consolation تسلیت
solacement تسلیت
condolence تسلیت
composedly به ارامی- به اسودگی- بااسایش خاطر
solace تسلیت گفتن
solace تسلیت خاطر
commiserates تسلیت گفتن بر
commiserate تسلیت گفتن بر
condole تسلیت دادن
commiserated تسلیت گفتن بر
heartfelt condolences [sympathy] تسلیت صمیمانه
commiseration تسلیت افهارتاسف
commiserating تسلیت گفتن بر
targum ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
to offer one's sympathies to somebody به کسی تسلیت گفتن
to offer one's condolences تسلیت عرض کردن
sympathies [bereavement] همدردی [تسلیت] [در عزاداری]
lander فضاپیمایی که میتواند به ارامی روی سطح سیاره موردنظر بنشیند
inconsolably تسلی ناپذیر غیر قابل تسلیت
inconsolable تسلی ناپذیر غیر قابل تسلیت
Please accept my condolences. به شما صمیمانه تسلیت عرض می کنم.
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor امانت دهنده کفیل دهنده
bailer امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative التیام دهنده جوش دهنده
extender توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
allayment تسکین
placation تسکین
conciliation تسکین
mitigation تسکین
solace تسکین
appeasement تسکین
mollification تسکین
palliation تسکین
assuagement تسکین
alleviation تسکین
sedation تسکین
relief تسکین
propitiate تسکین دادن
propitiated تسکین دادن
propitiates تسکین دادن
propitiating تسکین دادن
pacified تسکین دادن
pacifies تسکین دادن
abatement [of pain] تسکین [درد]
placate تسکین دادن
alleviation تسکین [درد]
pacify تسکین دادن
salve تسکین دادن
quieten تسکین دادن
placating تسکین دادن
placates تسکین دادن
placated تسکین دادن
placebo مایه تسکین
quietened تسکین دادن
quietening تسکین دادن
quietens تسکین دادن
soothe تسکین دادن
soothed تسکین دادن
soothes تسکین دادن
placebos مایه تسکین
relieving anode اند تسکین
unappeasable تسکین نیافتنی
easing تسکین [درد]
palliation تسکین [درد]
mollifying تسکین دادن
mollify تسکین دادن
appeaser تسکین بخش
pacification تسکین دادن
appeasable قابل تسکین
mollified تسکین دادن
mollifies تسکین دادن
pacifying تسکین دادن
relief [from pain] تسکین [درد]
palliate تسکین دادن
easement تسکین [درد]
temporalize تسکین دادن
relievable تسکین دادنی
insatiability تسکین ناپذیری
placative تسکین پذیر
pacifiable تسکین پذیر
propitiatory وابسته به تسکین یا دلجویی
propitiable قابل تسکین استمالت پذیر
immitigable سبک نشدنی تسکین ندادنی
pacifying ارام کردن تسکین دادن
implacability تسکین ناپذیری کینه توزی
quells سرکوبی کردن تسکین دادن
pacifies ارام کردن تسکین دادن
quell سرکوبی کردن تسکین دادن
quietest ارام کردن تسکین دادن
quiet ارام کردن تسکین دادن
pacified ارام کردن تسکین دادن
quelled سرکوبی کردن تسکین دادن
appease ساکت کردن تسکین دادن
appeased ساکت کردن تسکین دادن
appeases ساکت کردن تسکین دادن
appeasing ساکت کردن تسکین دادن
quelling سرکوبی کردن تسکین دادن
pacify ارام کردن تسکین دادن
smooths ارام کردن تسکین دادن
smoothest ارام کردن تسکین دادن
smooth ارام کردن تسکین دادن
smoothed ارام کردن تسکین دادن
inappeasable غیر قابل تسکین قانع نشدنی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acupressure روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
mitigates تخفیف دادن تسکین دادن
mitigated تخفیف دادن تسکین دادن
mitigate تخفیف دادن تسکین دادن
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
shover هل دهنده
joggers هل دهنده
trimestr رخ دهنده
donor دهنده
donar دهنده
jogger هل دهنده
pusher هل دهنده
transferor دهنده
irriguous اب دهنده
giver دهنده
pushers هل دهنده
donors دهنده
promising نوید دهنده
prelusive خبر دهنده
tormentor زجر دهنده
tormentor عذاب دهنده
tormentors زجر دهنده
connecting اتصال دهنده
animators جان دهنده
evangelical مژده دهنده
pusher فشار دهنده
contributors اعانه دهنده
negotiators انتقال دهنده
transporter انتقال دهنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com