English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
optimum height ارتفاع مطلوب
Other Matches
utopiannism اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
barometric altimeter ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
flare dud گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
sextant altitude ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pressure altitude ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pile height ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
altitude separation اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
absolute altimeter ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
ocant altitude ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
low altitude ارتفاع کم ارتفاع پست
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
low airburst ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
bombing height ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
favourites مطلوب
favorites مطلوب
favorite مطلوب
favorable مطلوب
indign نا مطلوب
optimal حد مطلوب
favourite or vor مطلوب
favourite مطلوب
desired مطلوب
optimum مطلوب
coveted مطلوب
optimum حد مطلوب
nicest دلپذیر مطلوب
nicer دلپذیر مطلوب
nice دلپذیر مطلوب
optimal solution راه حل مطلوب
desired leading مسیر مطلوب
ideals کمال مطلوب
ideal کمال مطلوب
lief مطلوب مایل
optimum output تولید مطلوب
optimum point نقطه مطلوب
optimum حالت مطلوب
desirable خواستنی مطلوب
target profit سود مطلوب
safe velocity سرعت مطلوب
at a premium بسیار مطلوب
favourable موافق مطلوب
optimum population حد مطلوب جمعیت
optimum مقدار مطلوب
economic order quantity حد مطلوب سفارش
merit goods کالاهای مطلوب
optimum speed سرعت مطلوب
blandest شیرین و مطلوب نجیب
It is much sought after. بسیار مطلوب است.
desired rate of development نرخ مطلوب توسعه
eligible واجد شرایط مطلوب
inflationary gap سطح اشتغال مطلوب
blander شیرین و مطلوب نجیب
bland شیرین و مطلوب نجیب
optimum allocation of resources تخصیص مطلوب منابع
favourably بطور مساعد یا مطلوب
to be in demand خریدارداشتن مطلوب بودن
ideal irrigation interval فاصله مطلوب ابیاری
towardly امید بخش مطلوب
optimization بدست اوردن حد مطلوب
optimal planning برنامه ریزی مطلوب
optimal مربوط به کمال مطلوب
exmeridian altitude ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
idealistic مطلوب وابسته به ارمان گرایی
desired rate of capital accumulation نرخ تراکم سرمایه مطلوب
desired ground zone نقطه ترکش اتمی مطلوب
To obtain the desired result . نتیجه مطلوب را بدست آوردن
desirability درجه تمایل شرایط مطلوب
ideally مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
to wait for a favorable opportunity منتظر یک فرصت مطلوب بودن
your action produced the desired effect اقدامتان اثر مطلوب بخشید
beau ideal زیبای تمام عیار کمال مطلوب
desired leading سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
desideratum ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
tuners زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuner زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
adverse yaw شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
slot machine ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machines ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
height datum سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
nympholept کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
favourble balance of trade تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
forward chaining روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
backward chaining روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
pitch setting تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
low کم ارتفاع کم
low level در ارتفاع کم
attack altitude ارتفاع تک
sawed off کم ارتفاع
x height ارتفاع x
line height ارتفاع خط
apparent celestiallatitude ارتفاع
apothem ارتفاع
low-rise کم ارتفاع
contour lines خط هم ارتفاع
depths ارتفاع
altitudes ارتفاع
elevations ارتفاع
altitude ارتفاع
height ارتفاع
depth ارتفاع
elevation ارتفاع
heights ارتفاع
drop altitude ارتفاع پرش
drop altitude ارتفاع بارریزی
discharge head ارتفاع تخلیه
altitude ارتفاع هواپیما
humble بدون ارتفاع
hauteur ارتفاع غرور
quadrat ارتفاع سنج
depth of tooth ارتفاع دندانه
computed altitude ارتفاع محسوب
height overall ارتفاع ساختمان
safe altitude ارتفاع امن
cam throw ارتفاع منحنی
studding ارتفاع اتاق
suction lift ارتفاع مکش
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
height clearance ارتفاع مجاز
cam throw ارتفاع بادامک
altitudes ارتفاع هواپیما
depth of abutting gap faces ارتفاع شکاف
percolation head ارتفاع نفوذ
head ارتفاع فشاری
pressure head ارتفاع فشار
cruising altitude ارتفاع پرواز
effective depth ارتفاع مفید
height of rise ارتفاع برجستگی
height of site ارتفاع ایستگاه
height of site ارتفاع پایگاه
high jump پرش ارتفاع
net head ارتفاع موثر
high altitude از ارتفاع زیاد
high altitude ارتفاع زیاد
hypsometer ارتفاع پیما
jump altitude ارتفاع پرش
low cloud ابرهای کم ارتفاع
flyby پرواز در ارتفاع کم
flypasts پرواز در ارتفاع کم
flypast پرواز در ارتفاع کم
low altitude ارتفاع پایین
height of rise ارتفاع ابگیر
height of fill ارتفاع خاکریز
effective length of strut ارتفاع کمانش
optimum height حداکثر ارتفاع
elevator gear گردونه در ارتفاع
barometers ارتفاع سنج
barometer ارتفاع سنج
humblest بدون ارتفاع
hypsometer ارتفاع سنج
flange depth ارتفاع لبه
headroom ارتفاع ساختمان
head pressure ارتفاع فشاری
observed altitude ارتفاع حقیقی
height of burst ارتفاع ترکش
hight of burst ارتفاع ترکش
height of centers ارتفاع مرکز
height of eye ارتفاع راصد
flybys پرواز در ارتفاع کم
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
height adjustment میزان ارتفاع
altimeters ارتفاع سنج
leveled سطح ارتفاع
level سطح ارتفاع
astro altitude ارتفاع نجومی
altimeter ارتفاع یاب
absolute altitude ارتفاع مطلق
altimeters ارتفاع یاب
levels سطح ارتفاع
riser ارتفاع پله
levelled سطح ارتفاع
ceiling ارتفاع ابر
bombing height ارتفاع بمباران
superelevation ارتفاع زیاد
levelling ارتفاع یابی
ceilings ارتفاع ابر
take a sight ارتفاع گرفتن
rise ارتفاع پله
total suction head ارتفاع کل مکشی
bankful ارتفاع لبریزی
barometric ارتفاع سنجی
vertical interval اختلاف ارتفاع
altimeter ارتفاع سنج
rises ارتفاع پله
pareto optimality حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
barometric altitude ارتفاع بارومتری هواپیما
form line خط بین نقاط هم ارتفاع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com