English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (8 milliseconds)
English Persian
commission ارتکاب ماموریت
commissioning ارتکاب ماموریت
commissions ارتکاب ماموریت
Other Matches
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
aborted عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
commission ارتکاب
commissioning ارتکاب
perpetration ارتکاب
commissions ارتکاب
commitments ارتکاب
commitment ارتکاب
committal سرسپردگی ارتکاب
suspicion فن به ارتکاب جرم
suspicions فن به ارتکاب جرم
perpetration of a crime ارتکاب جرم
commission of acts ارتکاب عمل
committable قابل ارتکاب
mission , oriented لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
in flagrant delict درعین ارتکاب گناه
flagrante delicto درحال ارتکاب جرم
of malice prepense با قصد ارتکاب گناه
red handed درحین ارتکاب جنایت
in the very act در حین ارتکاب جرم
red handed هنگام ارتکاب جنایت
solicitation تحریک به ارتکاب جرم
in flagrant d. درعین ارتکاب عمل
He was caught with his pants down. مچ او [مرد] را حین ارتکاب گرفتند.
to catch with one's pants down مچ [کسی ] را گرفتن [حین ارتکاب]
To catch someone in the very act . مچ کسی را گرفتن ( حین ارتکاب )
He was arrested in the very act . حین عمل ( ارتکاب جرم ) دستگیر شد
To be caught red - handed. گیر افتادن ( هنگام ارتکاب عمل )
red-handed دست درخون هنگام ارتکاب جنایت
burglary ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
burglaries ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
burglarious مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم
striking off the roll اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
unlawful assembly در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
mission ماموریت
assignments ماموریت
missions ماموریت
errands ماموریت
errand ماموریت
duty ماموریت
apostleship ماموریت
assignment ماموریت
commission :ماموریت
commissioning :ماموریت
commissions :ماموریت
tasks ماموریت
task ماموریت
implied task ماموریت استنتاجی
fire mission ماموریت اتش
appointment quota سهمیه ماموریت
field duty ماموریت رزمی
specified mission ماموریت تصریحی
end of mission ماموریت تمام
combat duty ماموریت رزمی
fire task ماموریت اتش
temporary duty ماموریت موقت
task unit یگان ماموریت
staff duty ماموریت ستادی
sea duty ماموریت دریایی
political mission ماموریت سیاسی
permanent oppointment ماموریت دایمی
mission type متضمن ماموریت
mission type حاوی ماموریت
primary mission ماموریت اصلی
mission time مدت ماموریت
mission objectives هدفهای ماموریت
implied mission ماموریت استنتاجی
abort انصراف از ماموریت
commissions ماموریت دادن
mission وابسته به ماموریت
commissioning ماموریت امریه
function ماموریت عمل
commissions ماموریت امریه
functioned ماموریت عمل
tours سیاحت ماموریت
touring سیاحت ماموریت
functions ماموریت عمل
toured سیاحت ماموریت
commission ماموریت امریه
tour سیاحت ماموریت
commissioning ماموریت دادن
commission ماموریت دادن
missions وابسته به ماموریت
agentship ماموریت پیشکاری
stations محل ماموریت
stationed محل ماموریت
reinforcing ماموریت تقویتی
station محل ماموریت
activity ماموریت عمل
agency گماشتگی ماموریت
activities ماموریت عمل
air mission ماموریت هوایی
agencies گماشتگی ماموریت
commissioned ماموریت دار
general support ماموریت عمل کلی
short tour ماموریت کوتاه مدت
perdu ماموریت مخاطره امیز
perdue ماموریت مخاطره امیز
post محل ماموریت موضع
confidential دارای ماموریت محرمانه
task group گروه ماموریت زمینی
postings تعیین محل ماموریت
change of station تغییر محل ماموریت
posting تعیین محل ماموریت
surface mission ماموریت دفاع زمینی
duty ماموریت خدمت نگهبانی
close support mission ماموریت پشتیبانی نزدیک
posts محل ماموریت موضع
posted محل ماموریت موضع
post- محل ماموریت موضع
immediate mission ماموریت فوری هوایی
employment schedule برنامه ماموریت ناو
commissioning حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
party گروه مخصوص انجام یک ماموریت
commission حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
to override one's commission از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
specified tasks ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
assignments ماموریت دادن انتقال افهار
mission essential حیاتی از نظر انجام ماموریت
mission ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
sectors منطقه ماموریت قطاع اتش
missions ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
mission essential ضروری برای انجام ماموریت
commissions حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
assignment ماموریت دادن انتقال افهار
general support reinforcing ماموریت عمل کلی تقویتی
abort عدم موفقیت درانجام ماموریت
mission request درخواست اجرای ماموریت هوایی
treasonoius خیانت امیز قابل ارتکاب خیانت
treasonable خیانت امیز قابل ارتکاب خیانت
task fleet ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
divert تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
task element یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
diverted تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverts تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
joint task force نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
mission ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
missions ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
aircraft mission equipment وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
detailing بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
imposition of hands هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
detail بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
quarter session محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
what luck در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
to second somebody ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن [اصطلاح رسمی]
to kiss hands دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
carrier company تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
packet گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
packets گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
resume در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
judy در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
dwelling house در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
deploy اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
back haul بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
imagery sortie پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
extra duty وفیفه اضافی ماموریت اضافی
casual detachment یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
field allowance فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com