English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (4 milliseconds)
English Persian
reference ارجاع
references ارجاع
referral ارجاع
referrals ارجاع
assignation [of something] [to something] ارجاع [به چیزی] [از چیزی]
assignment [of something] [to something] ارجاع [به چیزی] [از چیزی]
Other Matches
cell reference ارجاع سل
call by reference فراخوانی با ارجاع
backward reference ارجاع به عقب
dereference پس ارجاع کردن
relegating ارجاع کردن
circular reference ارجاع چرخشی
duty assignment ارجاع شغل
external reference ارجاع خارجی
external reperence ارجاع خارجی
forward reference ارجاع به جلو
global reference ارجاع سراسری
mixed cell refernce ارجاع سل ترکیبی
relative cell reference ارجاع سل رابطهای
self reference خود ارجاع
relegates ارجاع کردن
relegated ارجاع کردن
relegate ارجاع کردن
cross reference ارجاع متقابل
cross-reference ارجاع متقابل
cross-references ارجاع متقابل
arbitrated به داوری ارجاع کردن
cross reference table جدول ارجاع متقابل
recommitment ارجاع بکمیسیون پارلمانی
references ارجاع امر به داوری
reference ارجاع امر به داوری
arbitrate به داوری ارجاع کردن
recommittal ارجاع بکمیسیون پارلمانی
arbitrates به داوری ارجاع کردن
arbitrating به داوری ارجاع کردن
recommit دوباره به کیمسیون ارجاع کردن
open system interconnection reference مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
submission موضوعی رابه داوری ارجاع کردن
typecasting ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecast ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecasts ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
cross-references مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
procedendo حکم ارجاع مجدد دعوی از محکم عالی به دادگاه تالی
linkages ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
reference فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
linkage ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
references فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
explicit address آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
refereeing در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referee در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
assign ارجاع کردن تعیین کردن
assigned ارجاع کردن تعیین کردن
assigning ارجاع کردن تعیین کردن
assigns ارجاع کردن تعیین کردن
refers ارجاع کردن تسلیم کردن عطف کردن
referred ارجاع کردن تسلیم کردن عطف کردن
refer ارجاع کردن تسلیم کردن عطف کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com