English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (6 milliseconds)
English Persian
topsawyer اره کش بالایی
Search result with all words
over بالایی
over- بالایی
uphill سر بالایی
head بخش بالایی وسیله
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
super : پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
upward بالایی
gaff میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
accolade سر بالایی
accolades سر بالایی
superior بالایی
superiors بالایی
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
upper بالایی
uppers بالایی
climbing lane خط اضافی در سر بالایی
deceleron شهپری که بصورت نیمه هی بالایی و پایینی جدا میشود
foreground program برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
gunnel لبه بالایی دیوارکشتی
gunwale لبه بالایی دیوارکشتی
gunwale لبه بالایی دیواره قایق
negative stagger ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
possitive stagger ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
surface width عرض بالایی
to toil up hill بسختی از سر بالایی رفتن
topping lift مهار بالایی
upper deck پل بالایی
upper flammability limit حد بالایی اشتعال پذیری
upper floor اشکوب بالایی
upper limit حد بالایی
upper transit تار بالایی
upper wing بال بالایی در هواپیمای دوباله
upperlimit حد بالایی
upside قسمت بالایی فوقانی
upwards بالایی
variable area wing بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
roll in <idiom> باقیمت بالایی رسیدن
moustache رد نوشیدنی روی لب بالایی [مانند شیر یا آبجو و غیره]
beer moustache رد آبجو روی لب بالایی
juice moustache رد آبمیوه روی لب بالایی
top of the loom قسمت بالایی یا فوقانی دار [قالی]
vat dyeing رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
geison [سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com