Dictiornary-Farsi | ازادی در تصمیم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (4 milliseconds)

English	Persian
freehand	ازادی در تصمیم


Search result with all words

Soc	ازادی دراخذ تصمیم قضایی
Other Matches

emancipation proclamation	اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
emancipation	ازادی
freeness	ازادی
insubjection	ازادی
liberals	ازادی
liberal	ازادی
independence	ازادی
large n	ازادی
options	ازادی
option	ازادی
liberticide	ازادی کش
looseness	ازادی
indpendence	ازادی
enfranchisement	ازادی
openness	ازادی
liberation	ازادی
liberties	ازادی
liberty	ازادی
manumission	ازادی
release	ازادی
releases	ازادی
freedom	ازادی
freedoms	ازادی
released	ازادی
immunity	ازادی
elbow room	ازادی عمل
degrees of freedom	درجات ازادی
toleration	ازادی ازادگی
emancipatory	ازادی بخش
probational	ازادی بقیدالتزام
statue of liberty	مجسمه ازادی
advantages accruning from	ازادی مطبوعات
the champion of liberty	مدافع ازادی
liberally	ازادی خواهانه
freedom to choose	ازادی در انتخاب
economic freedom	ازادی اقتصادی
freedom of trade	ازادی تجارت
edict of emancipation	منشور ازادی
habeas corpus	حکم ازادی
elbowroom	ازادی عمل
freedom of experssion	ازادی بیان
freedom of enterprise	ازادی تجارت
freedom of choice	ازادی انتخاب
freedom of the press	ازادی مطبوعات
freedom of the press	ازادی نگارش
freedom of belief	ازادی عقیده
laissez-faire	ازادی تجارت
freedom of seas	ازادی دریاها
paroling	ازادی مشروط
paroled	ازادی مشروط
parole	ازادی مشروط
manumission	ازادی برده
manumit	ازادی بخشیدن
market freedom	ازادی بازار
civil liberties	ازادی مدنی
civil liberty	ازادی مدنی
liberators	ازادی بخش
market freedom	ازادی تجاری
liberator	ازادی بخش
freehand	ازادی عمل
free enterprise	ازادی اقتصادی
liberty party	حزب ازادی
degree of freedom	درجه ازادی
paroles	ازادی مشروط
relief	فراغت ازادی
catholicity	ازادی فکر
probation	ازادی بقیدالتزام
conditional discharge	ازادی مشروط
free will	ازادی اراده
probation	ازادی مشروط
liberty of the press	ازادی مطبوعات
medal of freedom	مدال ازادی
laissez-faire	ازادی کسب و کار
libertarian	طرفدار ازادی اراده
declaration of indulgence	اعلام ازادی دینی
libertarians	طرفدار ازادی اراده
the champion of liberty	سنگ بسینه زن ازادی
free movement of capital	ازادی جابجایی سرمایه
liberal	ازادی خواه زیاد
franchise	ازادی حق انتخاب امتیاز
laissez faire	ازادی مطلق اقتصادی
liberal school	مکتب ازادی اقتصادی
libertarianism	طرفداری از ازادی فردی
liberty of conscience	ازادی عقیده یا فکر
latitudes	ازادی عمل وسعت
freedom of entry and exit	ازادی ورود و خروج
liberals	ازادی خواه زیاد
latitude	ازادی عمل وسعت
free thinking	ازادی از قیود مذهب
free thought	ازادی فکر لامذهب
probationary period	دوره ازادی مشروط
overindulgence	ازادی بیش از حد دادن
nurse of liberty	پرورشگاه یا مهد ازادی
laissez-faire	ازادی صادرات وواردات
franchises	ازادی حق انتخاب امتیاز
liberalism	اصول ازادی خواهی
resolves	تصمیم
determination	تصمیم
rulings	تصمیم
ruling	تصمیم
plucks	تصمیم
plucking	تصمیم
plucked	تصمیم
pluck	تصمیم
irresolute	بی تصمیم
resolutions	تصمیم
resolution	تصمیم
nonplus	بی تصمیم
weak kneed	بی تصمیم
resolve	تصمیم
avows	تصمیم
avowing	تصمیم
avow	تصمیم
decisions	تصمیم
weak-kneed	بی تصمیم
will-power	تصمیم
decision	تصمیم
edict of emancipation	ازادی بی قید و شرط اعطا شد
jubilees	روز ازادی سال ویژه
the liberal party	حزب یا دسته ازادی خواه
four freedoms	ازادی در نطق و بیان عقیده
illiberal	متعصب مخالف اصول ازادی
nationalist	ازادی خواه واستقلال طلب
nationalist	ملی گرا ازادی طلب
ransoms	ازادی کسی یاچیزی راخریدن
scope	میدان دید ازادی عمل
freewheel	با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled	با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheels	با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablished	کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishes	کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishing	کلیسا را از ازادی محروم کردن
nationalists	ملی گرا ازادی طلب
nationalists	ازادی خواه واستقلال طلب
jubilee	روز ازادی سال ویژه
disestablish	کلیسا را از ازادی محروم کردن
ransom	ازادی کسی یاچیزی راخریدن
decision tree	درخت تصمیم
determining	تصمیم گرفتن
to take a d.	تصمیم گرفتن
decide	تصمیم گرفتن
decision structure	ساختار تصمیم
A one-sided(unilateral)decision.	تصمیم یکجانبه
sewed up <idiom>	تصمیم گیری
decides	تصمیم گرفتن
decision symbol	علامت تصمیم
decision theory	تئوری تصمیم
decision table	جدول تصمیم
undecidable	تصمیم ناپذیر
cut and dried <idiom>	تصمیم قاطع
resolve	تصمیم گرفتن
to be resolved	تصمیم گرفتن
special verdict	تصمیم ویژه
canon	: تصویبنامه تصمیم
canons	: تصویبنامه تصمیم
resolutely	از روی تصمیم
i made up my mind to	تصمیم گرفتم که ...
make up one's mind	تصمیم گرفتن
logical decision	تصمیم منطقی
regnum	تصمیم مقتدرانه
resolutions	نیت تصمیم
resolution	نیت تصمیم
nonplus	بی تصمیم بودن
joint resolution	تصمیم مشترک
determine	تصمیم گرفتن
resolved that ......	تصمیم گرفته شد که
determines	تصمیم گرفتن
decision process	فرایند تصمیم
resolves	تصمیم گرفتن
mind	تصمیم داشتن
determiner	تصمیم گیرنده
determiners	تصمیم گیرنده
afore thought	سبق تصمیم
minding	تصمیم داشتن
decidability	تصمیم پذیری
decidable	تصمیم پذیر
make up one's mind <idiom>	تصمیم گیریکردن
to come to a decision	تصمیم گرفتن
to make a decision	تصمیم گرفتن
minds	تصمیم داشتن
decision making	تصمیم گیری
decision maker	تصمیم گیرنده
decision instruction	دستورالعمل تصمیم
decision box	جعبه تصمیم
manchester school	مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
gold palm	نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
liberalism	اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
individualism	اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
piscary	ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
without aforethought	بدون سبق تصمیم
It was a well - timed ( timely ) decision .	تصمیم بموقعی بود
leave hanging (in the air) <idiom>	بدون تصمیم قبلی
ratio decidendi	مبنای اصلی تصمیم
make or buy decision	تصمیم به ساخت یاخرید
malice aforethought	سبق تصمیم سوء
preform	قبلا تصمیم گرفتن
self determination	تصمیم پیش خود
to decide [on]	تصمیم گرفتن [در مورد]
decision criteria	ضوابط تصمیم گیری
decision variable	متغیر تصمیم گیری