Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
English
Persian
probation
ازادی مشروط
parole
ازادی مشروط
paroled
ازادی مشروط
paroles
ازادی مشروط
paroling
ازادی مشروط
conditional discharge
ازادی مشروط
Search result with all words
probationary period
دوره ازادی مشروط
ticket of leave
سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
Other Matches
emancipation proclamation
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
pending
مشروط
contingents
مشروط
contingent
مشروط
conditional
مشروط
qualified
مشروط
limited
مشروط
subjecting
مشروط
subject
مشروط
provided
مشروط
subjects
مشروط
conditioned
مشروط
eventual
مشروط
subjected
مشروط
person in whose favor a condition is mad
مشروط له
provisional
مشروط
conditional confession
اقرار مشروط
contingent
تصادفی مشروط
subject to being unsold
مشروط براینکه
contingents
تصادفی مشروط
conditionally
بطور مشروط
claused bill og exchange
بارنامه مشروط
qualified endorsement
فهرنویسی مشروط
probationers
عفو مشروط
plea
وعده مشروط
pleas
وعده مشروط
provided
مشروط به انکه
absolutes
غیر مشروط
absolute
غیر مشروط
inalienable
<adj.>
غیر مشروط
absolute
<adj.>
غیر مشروط
conditional order
سفارش مشروط
conditional probability
احتمال مشروط
inevitable
<adj.>
غیر مشروط
dirty bill od lading
بارنامه مشروط
estate at will
اجاره مشروط
provisional
شرطی مشروط
foul bill of lading
بارنامه مشروط
indispensable
<adj.>
غیر مشروط
providing
مشروط بر اینکه
unalterable
<adj.>
غیر مشروط
condition
مشروط کردن
unalienable
<adj.>
غیر مشروط
on probation
در آزادی مشروط
conditional contract
عقد مشروط
unconditional
غیر مشروط
probationer
عفو مشروط
on approval
مشروط به رضایت خریدار
probatory
دال بر اثبات مشروط
probative
دال بر اثبات مشروط
restrictive indorsement
فهر نویسی مشروط
extra good time
معافی مشروط از زندان
concurring opinion
رای موافق مشروط
sub modo
مشروط یا مضیق یا مقید
conditional race
مسابقه مشروط با ارابه
Payment on delivery of goods.
پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
deferred dividened
سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
goods on approval
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
large n
ازادی
indpendence
ازادی
insubjection
ازادی
liberal
ازادی
manumission
ازادی
liberticide
ازادی کش
looseness
ازادی
liberals
ازادی
openness
ازادی
emancipation
ازادی
independence
ازادی
options
ازادی
option
ازادی
releases
ازادی
released
ازادی
release
ازادی
freeness
ازادی
freedoms
ازادی
freedom
ازادی
immunity
ازادی
liberation
ازادی
liberty
ازادی
liberties
ازادی
enfranchisement
ازادی
precarious
عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
economic freedom
ازادی اقتصادی
edict of emancipation
منشور ازادی
degrees of freedom
درجات ازادی
freehand
ازادی عمل
liberty of the press
ازادی مطبوعات
emancipatory
ازادی بخش
toleration
ازادی ازادگی
elbow room
ازادی عمل
freedom to choose
ازادی در انتخاب
freedom of the press
ازادی نگارش
freedom of the press
ازادی مطبوعات
freedom of seas
ازادی دریاها
freedom of experssion
ازادی بیان
relief
فراغت ازادی
freedom of enterprise
ازادی تجارت
freedom of choice
ازادی انتخاب
freedom of belief
ازادی عقیده
habeas corpus
حکم ازادی
elbowroom
ازادی عمل
laissez-faire
ازادی تجارت
liberator
ازادی بخش
market freedom
ازادی بازار
civil liberties
ازادی مدنی
market freedom
ازادی تجاری
civil liberty
ازادی مدنی
medal of freedom
مدال ازادی
freedom of trade
ازادی تجارت
the champion of liberty
مدافع ازادی
probational
ازادی بقیدالتزام
statue of liberty
مجسمه ازادی
liberators
ازادی بخش
advantages accruning from
ازادی مطبوعات
manumit
ازادی بخشیدن
catholicity
ازادی فکر
probation
ازادی بقیدالتزام
liberty party
حزب ازادی
liberally
ازادی خواهانه
free enterprise
ازادی اقتصادی
freehand
ازادی در تصمیم
degree of freedom
درجه ازادی
free will
ازادی اراده
manumission
ازادی برده
overindulgence
ازادی بیش از حد دادن
nurse of liberty
پرورشگاه یا مهد ازادی
liberty of conscience
ازادی عقیده یا فکر
libertarianism
طرفداری از ازادی فردی
laissez faire
ازادی مطلق اقتصادی
the champion of liberty
سنگ بسینه زن ازادی
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
latitude
ازادی عمل وسعت
declaration of indulgence
اعلام ازادی دینی
liberalism
اصول ازادی خواهی
libertarians
طرفدار ازادی اراده
liberal
ازادی خواه زیاد
franchise
ازادی حق انتخاب امتیاز
liberals
ازادی خواه زیاد
free movement of capital
ازادی جابجایی سرمایه
free thinking
ازادی از قیود مذهب
laissez-faire
ازادی صادرات وواردات
free thought
ازادی فکر لامذهب
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
laissez-faire
ازادی کسب و کار
latitudes
ازادی عمل وسعت
franchises
ازادی حق انتخاب امتیاز
libertarian
طرفدار ازادی اراده
disestablishes
کلیسا را از ازادی محروم کردن
illiberal
متعصب مخالف اصول ازادی
nationalist
ازادی خواه واستقلال طلب
disestablishing
کلیسا را از ازادی محروم کردن
the liberal party
حزب یا دسته ازادی خواه
disestablished
کلیسا را از ازادی محروم کردن
ransoms
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
Soc
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
scope
میدان دید ازادی عمل
nationalist
ملی گرا ازادی طلب
nationalists
ملی گرا ازادی طلب
jubilee
روز ازادی سال ویژه
jubilees
روز ازادی سال ویژه
freewheel
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheels
با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablish
کلیسا را از ازادی محروم کردن
ransom
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
nationalists
ازادی خواه واستقلال طلب
four freedoms
ازادی در نطق و بیان عقیده
edict of emancipation
ازادی بی قید و شرط اعطا شد
union shop
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
deposition
درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
depositions
درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
liberalism
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
piscary
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
individualism
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
gold palm
نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
four freedoms
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
the open door
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
paroles
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
parole
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroling
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
mr. and mrs billiards
بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
convertibility
قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
covenant real
شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
reversion
هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
necessity
درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
serfs
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
conditionality
شرطی بودن مشروط بودن
front de liberation national
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
magna carta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
resistance force
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
freedom of seas
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
provided he goes at once
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
economic liberalism
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com