English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
release ازاد سازی رهایی واگذاری
released ازاد سازی رهایی واگذاری
releases ازاد سازی رهایی واگذاری
Other Matches
deallocation ازاد سازی
manumission ازاد سازی
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transferring واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfers واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
bombing height ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
angular velocity sight زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
assignments واگذاری
resignations واگذاری
cession واگذاری
bailment واگذاری
assignment واگذاری
condescension واگذاری
resignation واگذاری
concession واگذاری
devolvement واگذاری
surrendering واگذاری
transference واگذاری
conveyance واگذاری
leaving واگذاری
conveyances واگذاری
consignation واگذاری
relinguishment واگذاری
assigment واگذاری
resigns واگذاری
resign واگذاری
transter واگذاری
leave واگذاری
transfers واگذاری
transferring واگذاری
transfer واگذاری
devolution واگذاری
concessions واگذاری
abaloenation واگذاری
abandoment واگذاری
abalienate واگذاری
surrender واگذاری
surrendered واگذاری
surrenders واگذاری
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
quietus رهایی
extrication رهایی
delivery رهایی
escapement رهایی
emanacipation رهایی
rescues رهایی
rescue رهایی
escape رهایی
escaped رهایی
escaping رهایی
emancipation رهایی
salvation رهایی
escapes رهایی
rescued رهایی
deliverance رهایی
deliveries رهایی
rescuing رهایی
relief رهایی
abandonment رهایی
liveries رهایی
riddance رهایی
livery رهایی
goby رهایی
bail واگذاری انتقال
feoffment واگذاری تیول
remittance وجه واگذاری
remittance واگذاری وجه
assignment of contract واگذاری قرارداد
assignable credit اغتبارقابل واگذاری
transferring واگذاری تحویل
transferring واگذاری نقل
voluntary assignment واگذاری اختیاری
estate in joint tenancy واگذاری مشاع
infeudation واگذاری به تیول
assignments واگذاری اسناد
quiet enjoyment واگذاری مطلق
distribution of forces واگذاری نیروها
demission واگذاری استعفاء
assignment واگذاری اسناد
abandonment واگذاری دل کندن
submission واگذاری تفویض
transfers واگذاری نقل
transfers واگذاری تحویل
target allocation واگذاری هدف
surrenders واگذاری صرفنظر
abandoning واگذاری رهاسازی
abandon واگذاری رهاسازی
instrument of assignment سند واگذاری
remittances واگذاری وجه
remittances وجه واگذاری
sector منطقه واگذاری
surrender واگذاری صرفنظر
sectors منطقه واگذاری
surrendered واگذاری صرفنظر
abandons واگذاری رهاسازی
transferable credit اعتبارقابل واگذاری
transfer واگذاری تحویل
apportionment واگذاری اعتبار
retrocession واگذاری مجد د
transfer واگذاری نقل
get out رهایی یافتن
to get off رهایی یافتن از
dishallucination رهایی ازشیفتگی
to get rid of رهایی یافتن از
rescue رهایی دادن
rescued رهایی دادن
rescues رهایی دادن
disillusion رهایی از شیفتگی
rescuing رهایی دادن
disillusions رهایی از شیفتگی
disenchantment رهایی از طلسم
break off رهایی ازدرگیری
break off position نقطه رهایی
break up value قیمت رهایی
survivals رهایی از انهدام
disillusioning رهایی از شیفتگی
release point نقطه رهایی
bomb release line خط رهایی بمب
keep one's head above water رهایی یافتن
survival رهایی از انهدام
acquittance رهایی بخشودگی
emergency relief رهایی از بلایا
to extricate oneself رهایی یافتن
emancipator رهایی دهنده
policy of d. سیاست واگذاری اوضاع
assignations قرار ملاقات واگذاری
weapons assignment واگذاری جنگ افزار
vested in interest واگذاری حق انتفاع موجل
apportionment واگذاری سهمیه بودجه
transfers سند انتقال یا واگذاری
release documents against واگذاری اسناد در مقابل
troop basis مبنای واگذاری یکان
assignation قرار ملاقات واگذاری
ration method سبک واگذاری جیره
deed of assignment سند واگذاری اختیارات
transfer سند انتقال یا واگذاری
transferring سند انتقال یا واگذاری
disengagement رهایی از قید یا تعهد
bailment رهایی به قید ضمانت
to save one's neck از دار رهایی یافتن
release منتشر ساختن رهایی
lead us not into temtation ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
bomb release point نقطه رهایی بمب
to escape [with something] رهایی یافتن [با چیزی]
impasse حالتی که از ان رهایی نباشد
released منتشر ساختن رهایی
on one's feet <idiom> رهایی ازبیماری یا مشکلات
releases منتشر ساختن رهایی
to escape with life and limb سختی رهایی جستن
dropping angle زاویه رهایی بمب
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
grants امتیاز اجازه واگذاری رسمی
vested in possession واگذاری مال تحت تصرف
grant امتیاز اجازه واگذاری رسمی
self surrender واگذاری خود تسلیم به اراده
vests واگذاری حقی یامالی به دیگری
granted امتیاز اجازه واگذاری رسمی
vest واگذاری حقی یامالی به دیگری
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
angular velocity سرعت زاویهای رهایی بمب
redeem از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemers رهایی بخش نجات دهنده
redeemer رهایی بخش نجات دهنده
redeems از گرو در اوردن رهایی دادن
get off رهایی یافتن پیاده شدن از
redeeming از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemed از گرو در اوردن رهایی دادن
sector تقسیم دیسک به شیار رهایی
release point نقطه رهایی ستون راهپیمایی
saved رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saves رهایی بخشیدن نگاه داشتن
to p anyone through danger کسی را از خطر رهایی دادن
save رهایی بخشیدن نگاه داشتن
helicopter breakup point نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
disencumbrance رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
sectors تقسیم دیسک به شیار رهایی
emergency relief رهایی ازمصایب غیر مترقبه
leases واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
lease واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
discharges اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
angular velocity bombsight دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
apotheoses رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheosis رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
inextricably چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
moonlight fliting گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
lease نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
leases نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
break up value قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com