English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
rosaceous از خانواده گل سرخ شبیه گل سرخ
Other Matches
rule the roost <idiom> عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
gooseneck هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated شبیه برگچه شبیه بالچه
families خانواده
clans خانواده
households خانواده
wife خانواده
gens خانواده
menage خانواده
family خانواده
ilk خانواده
household خانواده
clan خانواده
sheiks رئیس خانواده
matriarch رئیسه خانواده
matriarchs رئیسه خانواده
family of computers خانواده کامپیوترها
zinnia خانواده گل اهاری
sheikhs رئیس خانواده
accipitres خانواده لاشخوران
actinide series خانواده اکتینیدها
clannishness خانواده پرستی
citrus خانواده مرکبات
circuit family خانواده مداری
patronymic family خانواده پدرنامی
penates خدایان خانواده
batrachia خانواده غوکان
sheikh رئیس خانواده
arachnida خانواده کارتنه
bring home the bacon <idiom> نانآور خانواده
family planning تنظیم خانواده
patriarchate ریاست خانواده
apiaceae خانواده چتریان
clansman عضو خانواده
paterfamilias سالار خانواده
broken home خانواده گسیخته
horseflesh خانواده اسب
sheik رئیس خانواده
royalties از خانواده سلطنتی
royalty از خانواده سلطنتی
turnicidae خانواده بلدرچین
subfamily خانواده فرعی
the girls دخترهای یک خانواده
to maintain one's family خانواده خود را
familial مربوط به خانواده
crustaceans خانواده خرچنگ
type font خانواده حروف
broken homes خانواده گسیخته
paterfamilias بزرگ خانواده
strips موسس خانواده
patriarchs رئیس خانواده
patriarch رئیس خانواده
turnix خانواده بلدرچین
nuclear family خانواده هستهای
nuclear families خانواده هستهای
schizogenic family خانواده اسکیزوفرنی زا
crustacean خانواده خرچنگ
computer family خانواده کامپیوتر
home visit بازدید خانواده
family doctors پزشک خانواده
family structure ساخت خانواده
family law حقوق خانواده
nation خانواده طایفه
nations خانواده طایفه
family expenditure هزینه خانواده
extended family خانواده گسترده
matronymic family خانواده مادرنامی
family doctor پزشک خانواده
ecomania بیزاری از خانواده
member of a family عضو خانواده
family therapy خانواده درمانی
goodman بزرگ خانواده
gas family خانواده گاز
lanthanide series خانواده لانتانیدها
font family خانواده فونت
motorola 000 family خانواده موتورولا
culicidae خانواده پشه
crustacea خانواده خرچنگ
culex خانواده پشه
crustaceous خانواده خرچنگ
family budget بودجه خانواده
cruciferae خانواده چلیپاییان
consanguine family خانواده هم خون
conjugal family خانواده زن و شوهری
mustelidea خانواده سمور
mangroves خانواده شاه پسند
family planning برنامه ریزی خانواده
urticaceous وابسته به خانواده گزنه
family size تعداد افراد خانواده
saltbush خانواده گیاهان قازایاغی
salicaceous وابسته به خانواده بید
patriarch رئیس خانواده یا طایفه
mangrove خانواده شاه پسند
royalty اعضای خانواده سلطنتی
lady beetle سوسک خانواده Coccinellidae
wear the pants in a family <idiom> رئیس خانواده بودن
ganoidei خانواده سگ ماهی مینافلسان
lobelia خانواده گیاهان لوبلیا
cetaceous وابسته به خانواده بال
canine وابسته به خانواده سگ سگ مانند
lady bird سوسک خانواده Coccinellidae
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
royalties اعضای خانواده سلطنتی
patriarchs رئیس خانواده یا طایفه
napoleonic وابسته به خانواده ناپلئون
nabid خانواده کک و ساس و حشرات
acalephe خانواده گزنه دریایی
family man مرد خانواده - دوست
materfamilas مادر خانواده کدبانو
pyralidid خانواده بزرگی ازپروانه ها
family men مرد خانواده - دوست
He left his family in Europe . خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
cycas گیاه از خانواده سیکاس
viverrine خانواده گربه زباد
nabidae خانواده کک و ساس و حشرات
apiaceous وابسته به خانواده چتریان
acarina خانواده کرم جرب
born in the purpule عضو خانواده سلطنتی
to return to the fold [family] به خانواده خود برگشتن
feverweed دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
leguminous وابسته به خانواده پروانه اسایان
cimex سرخک خانواده ساس وسرخک
gadoid وابسته به خانواده ماهی روغن
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
tudor خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
styloipodium ته خامه گیاهان خانواده هویج
to provide for one's family خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
plantagenet خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
convolvulaceous وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
clannishly مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
A curse has been laid on the family . خانواده لعنت شده یی است
santalaceous وابسته به تیره یا خانواده صندل
crocodilian وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
pteridophyte گیاهان اوندی خانواده سرخس
habit family hierarchy سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
pteridophyta گیاهان اوندی خانواده سرخس
aaron's beard گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
ferula خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
gasteropod حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
I am the bread winner of the family . نان آور خانه ( خانواده ) هستم
sequoia سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
vestal روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . مادر بزرگمان مرد خانواده است
koala کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koalas کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
Generosity runs in the family. سخاوت دراین خانواده ارثی است
maccabees خانواده میهن پرستان مکابی یهود
rushing بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushed بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rush بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
he is a shame to his family ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
lancastrian در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
paulownia جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
pocket borough حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
albatross یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
albatrosses یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
one of the most respected families یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
He did it for the sake of his family . محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
flower de luce گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
ling ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
fleur de lys گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lis گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
rhythm method روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
fagaceous وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
page of presence لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
There seems to be a jinx on that family. به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
geometrid خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
Main Street [American English] کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
page of bonour لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
What does Main Street think of this policy? بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
homestay خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
transistors معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
casework مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
transistor معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
ttl خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
oxides روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
tiny model مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
personator شبیه
near شبیه
quasi شبیه
papilionaceous شبیه
wifelike شبیه زن
nears شبیه
womanlike شبیه زن
simile شبیه
analogous شبیه
similes شبیه
make شبیه
more like;most like شبیه تر
simulant شبیه
similiar شبیه
similar to that شبیه به ان
similar شبیه
medal شبیه
medals شبیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com