English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (9 milliseconds)
English Persian
lubberly از روی کودنی یابیدست و پایی
Other Matches
pig headedness کودنی
bluntness کودنی
crassitude کودنی
doltishness کودنی
lumpishness کودنی
stupdity کودنی
obtuseness کودنی
fatuity کودنی
wooden head کودنی
feeblemindedness کودنی
grossness کودنی
hebetude کودنی
lubberliness کودنی
dotage کودنی در اثرپیری
purblindness کندی کودنی
pseudodebility کودنی خفیف
dully از روی کودنی
gawkily از روی کودنی
stupidly از روی کودنی یا گیجی
imbecilely از روی کودنی یا سبک مغزی ابلهانه
plantar کف پایی
planter کف پایی
planters کف پایی
criss-cross پایی
criss-crossed پایی
criss-crosses پایی
criss-crossing پایی
pedicab سه چرخه پایی
velocipede دوچرخه پایی
foot control کنترل پایی
footy پادار پایی
territoriality بوم پایی
shoepack کفش دم پایی
polypody هزار پایی
pumiceous سنگ پایی
papoosh کفش سر پایی
panton کفش دم پایی
pantof کفش دم پایی
pantof کفش سر پایی
shoepac کفش دم پایی
footrest زیر پایی
footholds زیر پایی
push bike دوچرخه پایی
bicycles دوچرخه پایی
bicycle دوچرخه پایی
foothold زیر پایی
pedaling پدال پایی
pedals پدال پایی
elephantiasis پیل پایی
espadrille کفش دم پایی
pedalling پدال پایی
foot starter استارتر پایی
pedal پدال پایی
foot pedal پدال پایی
push bikes دوچرخه پایی
foot operated starting switch استارتر پایی
pedaled پدال پایی
pedalled پدال پایی
foot brake ترمز پایی
treadle press ماشین چاپ پایی
pumicestone slag سرباره سنگ پایی
tarsal مچ پایی استخوان قوزک پا
coefficient of rigidity ضریب سخت پایی
defendance need نیاز خویشتن پایی
modulus of rigidity ضریب سخت پایی
lubberliness بی دست و پایی ناازمودگی
kick starter راه انداز پایی
an odd slipper یک لنگه کفش سر پایی
ambulatory psychotherapy روان درمانی سر پایی
foot starter راه انداز پایی
melodion یکجور ارگ دستی یا پایی
foot operated starting switch کلید راه انداز پایی
to muff a ball از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
to muff a catch از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
takeoff leg پایی که فشار برروی ان است
subbass کلیدرکاب پایی ارگ وپیانو
maladroitness ناشی گری بیدست و پایی
foot pedal switch سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
melodeon ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
pivot foot پایی که درهنگام حرکت بایدروی زمین بماند
pig headedly ازروی کله شقی ازروی کودنی
lead پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com