Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
go ape
<idiom>
از هیجان رفتار دیوانهوار داشتن
Other Matches
fizzed
سرزندگی هیجان داشتن
fizz
سرزندگی هیجان داشتن
fizzing
سرزندگی هیجان داشتن
fizzes
سرزندگی هیجان داشتن
get along with someone
<idiom>
رفتار خوب با کسی داشتن
common touch
<idiom>
با همه رفتار مناسب داشتن
stereotypy
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotyping
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotypes
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotype
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
chip off the old block
<idiom>
(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
Act your age
[and not your shoe size]
!
به سن خودت رفتار بکن !
[مثل بچه ها رفتار نکن !]
frets
هیجان
frenzy
هیجان
excitment
هیجان
kippage
هیجان
excitedness
هیجان
excitation
هیجان
frissons
هیجان
frisson
هیجان
burning
هیجان
fret
هیجان
incensement
هیجان
stour
هیجان
titillation
هیجان
dither
هیجان
dithered
هیجان
dithers
هیجان
tornado
هیجان
tornadoes
هیجان
tornados
هیجان
ignition
هیجان
snit
هیجان
fever
هیجان
tempest
هیجان
waved
هیجان
thrills
هیجان
ebullient
پر هیجان
waves
هیجان
waving
هیجان
emotions
هیجان
thrill
هیجان
tempests
هیجان
wave
هیجان
lather
هیجان
emotion
هیجان
burning
در هیجان
heatedly
با هیجان
hysterics
هیجان
fevers
هیجان
twitteration
هیجان
rapturous
هیجان انگیز
inflame
به هیجان اوردن
high-pitched
هیجان زده
inflames
به هیجان اوردن
inflaming
به هیجان اوردن
impassion
به هیجان اوردن
gung-ho
پر شور و هیجان
inexcitable
هیجان ناپذیر
incensive
هیجان امیز
twittering
هیجان وارتعاش
labile affect
هیجان نااستوار
orgasm
شور و هیجان
excitedly
از روی هیجان
orgasms
شور و هیجان
affectivity
هیجان پذیری
chafe
به هیجان اوردن
chafes
به هیجان اوردن
boiled
التهاب هیجان
boils
التهاب هیجان
agitation
هیجان تلاطم
chafing
به هیجان اوردن
to flare up
به هیجان امدن
appropriate affect
هیجان همخوان
rip roaring
هیجان انگیر
tickled pink
هیجان زده
boil
التهاب هیجان
unco
هیجان مرموز
cliffhanger
<idiom>
هیجان انگیز
effervescency
هیجان خروش
twitter
هیجان وارتعاش
twittered
هیجان وارتعاش
jumpy
هیجان اور
twitters
هیجان وارتعاش
hyperthymia
هیجان زدگی
to string up
به هیجان اوردن
aglow
در حالت هیجان
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
turn (someone) on
<idiom>
به هیجان آوردن شخصی
emote
هیجان بخرج دادن
buring question
مسئله هیجان اور
heatedly
از روی هیجان یا حرارت
emote
هیجان نشان دادن
to keep down
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
thriller
هیجان انگیز مرتعش کننده
fury
هیجان شدید وتند خشم
electrified
الکتریکی کردن به هیجان اوردن
abuzz
<adj.>
پر از سرو صدا، فعالیت و هیجان
electrifying
الکتریکی کردن به هیجان اوردن
electrifies
الکتریکی کردن به هیجان اوردن
electrify
الکتریکی کردن به هیجان اوردن
manias
عشق هیجان بی دلیل وزیاد
irritament
تحریک کننده هیجان اور
overworking
خسته کردن به هیجان اوردن
mania
عشق هیجان بی دلیل وزیاد
home run
بازی پر هیجان با امتیازتماس با زمین
overworked
خسته کردن به هیجان اوردن
wind up
<idiom>
خیلی هیجان زده شدن
commove
مضطرب ساختن به هیجان اوردن
overwork
خسته کردن به هیجان اوردن
stirring
بهم زننده هیجان اور
hysteric
دارای هیجان شدید یاهیستری
thrillers
هیجان انگیز مرتعش کننده
overworks
خسته کردن به هیجان اوردن
flag waver
مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
I was on tiptoe with excitement.
از هیجان روی پا بند نمی شدم
hysteria
غش یابیهوشی وحمله در زنان هیجان زیاد
to look forward to something excitedly
با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
to feverishly look forward to something
با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
to tie into something
[ American E]
با هیجان و پر انرژی کاری را شروع کردن
It is so exciting!
این بسیار هیجان انگیز است!
furore
هیجان واضطراب مسری اضطراب عمومی
warm to one's work
در کارخود گرم شدن و هیجان پیدا کردن
buck fever
هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
tear jerking
نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
tearjerker
نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
beside one's self
<idiom>
خیلی ناامید یا هیجان زده برای انجام کاری
I'm dying to know what happened.
خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
flip one's lid
<idiom>
خیلی هیجان زده شدن ،کنترل خودرا از دست دادن
tempest in a teapot
<idiom>
درباره چیزی که زیاد مهم نیست به هیجان زده شدن
yips
هیجان و نگرانی از فشارروحی مسابقه که باعث بازی غلط میشود
reside
اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorred
بیم داشتن از ترس داشتن از
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorring
بیم داشتن از ترس داشتن از
hope
انتظار داشتن ارزو داشتن
mean
مقصود داشتن هدف داشتن
hoped
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhors
بیم داشتن از ترس داشتن از
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
differs
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differed
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differing
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffered
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differ
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
meanest
مقصود داشتن هدف داشتن
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost
قیمت داشتن ارزش داشتن
meaner
مقصود داشتن هدف داشتن
buck fever
هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
demarche
رفتار
demarch
رفتار
treament
رفتار
comport
رفتار
comportment
رفتار
comporting
رفتار
comports
رفتار
treatment
رفتار
treatments
رفتار
ergasia
رفتار
gesturing
رفتار
gestured
رفتار
haviour
رفتار
havings
رفتار
geste
رفتار
gesture
رفتار
gest
رفتار
ethic
رفتار
exploit
: رفتار
exploiting
: رفتار
exploits
: رفتار
dealing
رفتار
conduct
رفتار
actions
رفتار
conducting
رفتار
behavior
رفتار
behavio
رفتار
bad conduct
سو رفتار
thews
رفتار
deportment
رفتار
conducted
رفتار
comported
رفتار
action
رفتار
misconduct
رفتار بد
behaviour
رفتار
demeanor
رفتار
conducts
رفتار
demeanour
رفتار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com