Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
hydramnios or nion
استسقاء مشیمه افزایش اب در مشیمه
Other Matches
afterbirth
مشیمه
serosa
مشیمه کاذب
secundine
مشیمه تخمک
chorion
مشیمه خارجی جنین
placenta
جفت جنین مشیمه
placentas
جفت جنین مشیمه
amnion
مشیمه پردهء دور جنین
polydipsia
استسقاء
asking for rain
استسقاء
hydropsy
استسقاء
dropsy
استسقاء
ascites
استسقاء شکم
hydropic
مربوط به استسقاء
hydrometra
استسقاء رحم
tympanites
استسقاء طبل
hydrocile
استسقاء خایه
hydrarthrosis
استسقاء مفاصل
polydipsia
عطش بیش از حد استسقاء
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
anasarca
استسقاء عمومی یالحمی بدن
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
intensification
افزایش
summation
افزایش
augmentation
افزایش
addenda
افزایش
addendum
افزایش
amplification
افزایش
addition
افزایش
raise
افزایش
raises
افزایش
additions
افزایش
scale up
افزایش
multiplication
افزایش
auxesis
افزایش
enhancement
افزایش
accretion
افزایش
increscent
افزایش
expansion
افزایش
additament
افزایش
accession
افزایش
adjunction
افزایش
affixture
افزایش
aggrantizement
افزایش
increases
افزایش
accru
افزایش
gain
افزایش
gained
افزایش
gains
افزایش
increased
افزایش
reduce/enlarge
افزایش
rises
افزایش
accessing
افزایش
rise
افزایش
accesses
افزایش
accessed
افزایش
access
افزایش
increment
افزایش
increments
افزایش
increase
افزایش
augments
افزایش دادن
hypertension
افزایش فشارخون
increasable
افزایش پذیر
augmenting
افزایش دادن
augmented
افزایش دادن
augment
افزایش دادن
ascends
افزایش دادن
ascended
افزایش دادن
ascend
افزایش دادن
increase in load
افزایش بار
increase in potential
افزایش پتانسیل
increase of potential
افزایش پتانسیل
appreciation
افزایش بها
accelerative
مایه افزایش
addibility
قابلیت افزایش
annual increase
افزایش سالانه
spurts
افزایش ناگهانی
export promotion
افزایش صادرات
elongation
افزایش طول
spurting
افزایش ناگهانی
add time
زمان افزایش
free radical addition
افزایش رادیکالی
frequency multiplication
افزایش فرکانس
appreciations
افزایش بها
augmentable
قابل افزایش
spurted
افزایش ناگهانی
spurt
افزایش ناگهانی
increase in price
افزایش بهاء
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
acceleration
تعجیل افزایش
voltage increase
افزایش ولتاژ
thusŠ+=
نشان افزایش
tax increase
افزایش مالیات
superaddition
باز افزایش
superadd
باز افزایش
subjunction
افزایش در پایان
scale up
افزایش مقیاس
growth
افزایش ترقی
growths
افزایش ترقی
multiplication
افزایش تکثیر
salary increase
افزایش حقوق
voltage rise
افزایش ولتاژ
thickening
افزایش ضخامت
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
temperature rise
افزایش دما
aggrandizement
افزایش بزرگی
rise in temperature
افزایش دما
progation
افزایش انتقال
camber
افزایش زیاد
cambers
افزایش زیاد
overcompound
افزایش ترکیب
monetary expansion
افزایش پول
accruing
افزایش یافتن
mark up
افزایش قیمت
increase of power
افزایش قدرت
accrue
افزایش یافتن
ingravescence
افزایش تشدید
increase of pressure
افزایش فشار
increase of efficiency
افزایش راندمان
fire-raising
افزایش اتش
fire raising
افزایش اتش
increase of output
افزایش توان
accrues
افزایش یافتن
increase in value
افزایش ارزش
increase of current
افزایش جریان
increase of contrast
افزایش کنتراست
alkalosis
افزایش قلیای بدن
ether catalyzed addition
افزایش با کاتالیزگری اتر
to increase
[to, by]
افزایش یافتن
[به مقدار]
vrc
بررسی افزایش عمودی
escalator clause
شرط افزایش بها
electrophilic addition
افزایش الکترون دوستی
scale up
افزایش به نسبت ثابت
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
capital apprecation
افزایش ارزش سرمایه
rate of wage increase
نرخ افزایش دستمزد
rate of productivity increase
نرخ افزایش بازدهی
raise to a higher power
افزایش دادن نما
to be on the increase
روبه افزایش گذاشتن
hyperglycemia
افزایش قند در خون
artificial aging
افزایش استحکام الومینیوم
antimarkovinkoff addition
افزایش غیر مارکونیکوفی
elongation
افزایش درازا کشامد
capital deepening
افزایش عمقی سرمایه
bring something on
<idiom>
دلیل افزایش سریع
increase endorsement
تصدیق یا تائید افزایش
increase in conductivity
افزایش قابلیت هدایت
fibrosis
افزایش بافت لیفی
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
strains
افزایش طول نسبی
birth rates
نرخ افزایش ولادت
jumped
جهش افزایش ناگهانی
strain
افزایش طول نسبی
jumps
جهش افزایش ناگهانی
capital gains
افزایش ارزش سرمایه زش
boosting
افزایش دادن چیزی
boosted
افزایش دادن چیزی
boosts
افزایش دادن چیزی
increments
افزایش در حقوق توسعه
scale
کمتریا افزایش نسبت
jump
جهش افزایش ناگهانی
boost
افزایش دادن چیزی
birth rate
ضریب افزایش جمعیت
accretions
افزایش یا نمو کوره
increment
افزایش در حقوق توسعه
birth rate
نرخ افزایش ولادت
appreciation
افزایش ارزش دارائی
appreciations
افزایش ارزش دارائی
aging
افزایش طول عمر
amplifying
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensified
افزایش دادن تشدید کردن
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
hypercapnia
افزایش کربن اکسید در خون
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
intensifying
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
افزایش دادن تشدید کردن
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
social increment
افزایش ناشی از کار جمعی
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
To keep prices down.
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
amplifies
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
multiplier
وسیله افزایش ماشین حساب
multiplicative
کمک کننده به افزایش یا ضرب
amplified
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
to rise in somebody's esteem
افزایش اعتبار در برابر کسی
amplify
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com