English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
abjectival use of a noun استعمال اسمی به طور صفت
Other Matches
smokes استعمال دود استعمال دخانیات
smoke استعمال دود استعمال دخانیات
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
disuse عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
onomastic اسمی
substantival اسمی
denominative اسمی
nominal اسمی
nounal اسمی
rated اسمی
trinomial سه اسمی
ratings رژیم اسمی
at par به قیمت اسمی
rating رژیم اسمی
rated duty کار اسمی
smee battery پیل اسمی
rated current جریان اسمی
nominal capital سرمایه اسمی
ostensible شریک اسمی
call price ارزش اسمی
rated voltage ولتاژ اسمی
rated quantity مقدار اسمی
face value بهای اسمی
at par بقیمت اسمی
face value ارزش اسمی
nominal wage مزد اسمی
nominal load بار اسمی
nominal pitch گام اسمی
nominal price قیمت اسمی
nominal price بهای اسمی
nominal rating کار اسمی
nominal scale مقیاس اسمی
nominal value ارزش اسمی
nominal value بهای اسمی
nominal value قیمت اسمی
nominal value مقدار اسمی
nominal voltage ولتاژ اسمی
nominal size اندازه اسمی
nominal income درامد اسمی
nominal partner شریک اسمی
nominal data داده اسمی
rated candlepower شمع اسمی
par value ارزش اسمی
nominal cost هزینه اسمی
nominal diameter قطر اسمی
continuous rating کار پیوسته اسمی
nominal value قیمت اسمی سهمی
at par قیمت اسمی سند
gerund اسمی که از اضافه کردن
it answers to its name اسمی است بامسمی
above par بالاتر از بهای اسمی
intermittent rating کار اسمی متناوب
nominal load بار خارجی اسمی
gerunds اسمی که از اضافه کردن
below par کمتر از بهای اسمی
full load بار خارجی اسمی
nominal interest rate نرخ بهره اسمی
below par کمتر از ارزش اسمی
n.h.p. توان اسمی دستگاه
voltage rating of a condenser ولتاژ اسمی خازن
at par بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
nominal gross national product محصول ناخالص ملی اسمی
asthmatic دچار تنگی نفس اسمی
nominal horsepower توان اسب اسمی دستگاه
indicated horsepower توان اسب اسمی دستگاه
nominative indepdent اسمی که درحالت نداواقع شود
asthmatics دچار تنگی نفس اسمی
pentaptote اسمی که دارای پنج حالت باشد
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
write down تنزل دادن بهای اسمی سهام
expenditure استعمال
applications استعمال
application استعمال
employment استعمال
use استعمال
uses استعمال
His name is never mentioned anywhere . اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
at par قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
depreciation of currency کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
debt discount تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
nicotian دود استعمال کن
ill use بد استعمال کردن
overkill استعمال بیش از حد
disuse عدم استعمال
maltreatment سوء استعمال
employing استعمال کردن
abuse سوء استعمال
misusage سوء استعمال
law of use قانون استعمال
misapplication استعمال بیجا
misapplication سوء استعمال
abusive سوء استعمال
uses استعمال مصرف
application موارد استعمال
applying استعمال کردن
applications موارد استعمال
graphics فن استعمال نمودار
smoking استعمال دخانیات
exercise استعمال کردن
exercised استعمال کردن
applies استعمال کردن
apply استعمال کردن
use استعمال مصرف
exercises استعمال کردن
overuse استعمال مفرط
using استعمال مصرف
telescopy فن استعمال دوربین
bilingualism استعمال دوزبان
riflery استعمال تفنگ
tutoyer استعمال کردن
cranage استعمال جرثقیل
unworn استعمال نشده
desuetude عدم استعمال
abuse بد استعمال کردن
abuses سوء استعمال
abused بد استعمال کردن
abusing سوء استعمال
abusing بد استعمال کردن
usage عرف استعمال
usage نحوه استعمال
usages عرف استعمال
abuses بد استعمال کردن
usages نحوه استعمال
abused سوء استعمال
use value ارزش استعمال
bilinguality استعمال دوزبان
employed استعمال کردن
ill usage سوء استعمال
employs استعمال کردن
employ استعمال کردن
value in use ارزش استعمال
user cost هزینه استعمال
write down یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
premiums مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
law of disuse قانون عدم استعمال
outward application استعمال برونی یا خارجی
dosage مقدار استعمال دارو
vernacularism استعمال زبان محلی
dosages مقدار استعمال دارو
no smoking allowed استعمال دخانیان ممنوع
user استعمال کننده کاربر
mitering استعمال تاج اسقفی
catachresis استعمال غلط کلمه
malapropism سوء استعمال کلمات
mitring استعمال تاج اسقفی
The habit of smoking. عادت به استعمال دخانیات
nicotian استعمال کننده دخانیات
users استعمال کننده کاربر
imparisyllabic دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
tolerances بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
nominative appositive اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
cation یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
tolerance بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
oxymoron استعمال کلمات مرکب متضاد
purism افراط در استعمال صحیح الفاظ
periphrasis استعمال واژه ها وعبارات زائد
oxymoron استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
telescopist متخصص استعمال دوربینهای نجومی
sesquipedalian معتاد به استعمال لغات دراز
holophrastic استعمال کننده کلمه قصار
symbolization استعمال علائم ونشانهای رمزی
neology استعمال واژه یااصطلاح جدید
deverbative بصورت مشتق استعمال شده
incompatible غیر قابل استعمال با یکدیگر
instrumentation تنظیم اهنگ استعمال الت
callable bond نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
teetotaler طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotalism پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
teetotallers طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotaller طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
to smoke oneself sick از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
wear and tear از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
utilization به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
smokers واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smoker واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
abstemious مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
abstinence ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
dump موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
junkie استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
junkies استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
malapropism استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
face value مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
abstainer پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
nicotinism مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
purist شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purists شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
joint جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
petroleur کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
lupulin خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
jake leg فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
I dont smoke at all. اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
adoption اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
euphuism انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
the word is sanctioned by use کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com