Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 35 (4 milliseconds)
English	Persian
undifferentiated schizophrenia	اسکیزوفرنی نامشخص
Other Matches
schizophrenia	اسکیزوفرنی
paranoid schizophrenia	اسکیزوفرنی پارانویایی
borderline schizophrenia	اسکیزوفرنی مرزی
catatonic schizophrenia	اسکیزوفرنی کاتاتونیایی
creeping schizophrenia	اسکیزوفرنی خزنده
hebephrenic schizophrenia	اسکیزوفرنی هبفرنیایی
latent schizophrenia	اسکیزوفرنی نهفته
residual schizophrenia	اسکیزوفرنی مانده
reactive schizophrenia	اسکیزوفرنی واکنشی
schizotypal	اسکیزوفرنی گونه
schizocaria	اسکیزوفرنی پیشرفته
schizogenic family	خانواده اسکیزوفرنی زا
simple schizophrenia	اسکیزوفرنی ساده
schizophreniform disorder	اختلال اسکیزوفرنی شکل
schizoaffective disorder	اختلال اسکیزوفرنی عاطفی
on again, off again [off again, on again]	نامشخص
peddling	نامشخص
indeterminate	نامشخص
dementia praecox	اصطلاح منسوخ برای اسکیزوفرنی
undistinguished	غیرقابلتمیز نامشخص
unlimited	نامشخص نامعین
blur	نامشخص بنظر امدن
blurred	نامشخص بنظر امدن
blurring	نامشخص بنظر امدن
blurs	نامشخص بنظر امدن
clutch up	نامشخص بودن نتیجه
to put a [big] question mark over something	چیزی را نامشخص [نامعلوم ] کردن
buzz	ورور کردن نامشخص حرف زدن
buzzing	ورور کردن نامشخص حرف زدن
buzzes	ورور کردن نامشخص حرف زدن
buzzed	ورور کردن نامشخص حرف زدن
blurred black ground	زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]	آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.	آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com