English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
first pickling اسیدشویی مقدماتی اسیدشویی اولیه
Other Matches
prolegomenon مقدماتی کلمات مقدماتی
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic unit training اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
preparatory مقدماتی
introductive مقدماتی
first مقدماتی
tentative مقدماتی
precursive مقدماتی
preludial مقدماتی
prelusive مقدماتی
preparative مقدماتی
elementarily مقدماتی
elemental مقدماتی
introductory مقدماتی
preliminaries مقدماتی
preliminary مقدماتی
elementary مقدماتی
prolegomenary مقدماتی
proforma مقدماتی
rudimental مقدماتی
prolusory مقدماتی
prolegomenous مقدماتی
prodromal مقدماتی
rudiment علوم مقدماتی
basic hole سوراخ مقدماتی
basic course دوره مقدماتی
basics مقدماتی اساسی
fore exercise تمرین مقدماتی
primary مقدماتی اصلی
basic research تحقیقات مقدماتی
basic training اموزش مقدماتی
subassembly مونتاژ مقدماتی
first cut برش مقدماتی
perlim دوره مقدماتی
elimination heat دوره مقدماتی
elementary item قلم مقدماتی
elementary gate دریچه مقدماتی
economizer کرمکن مقدماتی
bottom blown converter مبدل دم مقدماتی
primary مقدماتی نخستین
interludes نگهداری مقدماتی
interlude نگهداری مقدماتی
preludes قسمت مقدماتی
prelude قسمت مقدماتی
first aid کمکهای مقدماتی
elementary مقدماتی پایهای
basic اساسی مقدماتی
preliminaries مقدمات مقدماتی
preliminaries امتحان مقدماتی
preliminary دور مقدماتی
basics اساسی مقدماتی
preliminary امتحان مقدماتی
preliminary مقدمات مقدماتی
preliminaries دور مقدماتی
basic مقدماتی اساسی
Travaux preparatoires کارهای مقدماتی
primary ابتدایی مقدماتی
forehearth کوره مقدماتی
proforma invoice سیاهه مقدماتی
heats مسابقه مقدماتی
prep مدرسه مقدماتی
prolusion مقاله مقدماتی
preliminary works کارهای مقدماتی
preliminary treatment عملیات مقدماتی
preliminary negotiations مذاکرات مقدماتی
preliminary investigation بررسی مقدماتی
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
preliminary design طرح مقدماتی
heat مسابقه مقدماتی
preparative کار مقدماتی
prime color رنگ مقدماتی
preparations اقدام مقدماتی
pretest امتحان مقدماتی
preselector سلکتور مقدماتی
preselection انتخاب مقدماتی
preliminary test ازمایش مقدماتی
proem رساله مقدماتی
preparatory response پاسخ مقدماتی
preliminary budget بودجه مقدماتی
preheater گرمکن مقدماتی
junior high school دبیرستان مقدماتی
introduction to physics فیزیک مقدماتی
responsions ازمون مقدماتی
preparation اقدام مقدماتی
pilot injection تزریق مقدماتی
pilot study بررسی مقدماتی
propaedeutic تحصیلات مقدماتی
preceding pass کالیبر مقدماتی
propaedeutic تعلیمات مقدماتی
precompression تراکم مقدماتی
preselect انتخاب کردن مقدماتی
eliminator برنه در دور مقدماتی
basic bessemer steel فولاد مقدماتی بسمر
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
basic bessemer converter مبدل مقدماتی بسمر
incipincy وضع مقدماتی ابتدایی
fundamental اصولی مقدماتی اساسی
incipience وضع مقدماتی ابتدایی
rudimentary knowledge دانش مقدماتی یا نخستین
basic bessemer process فرایند مقدماتی بسمر
magnetic biasing مغناطیس گردانی مقدماتی
black pickling اسید شویی مقدماتی
pre load بار کردن مقدماتی
prolusion اثر هنری مقدماتی
supercharge متراکم کردن مقدماتی
pre heat حرارت دادن مقدماتی
pre design estimate براورد مقدماتی طرح
basic machine unit واحد دستگاه مقدماتی
elementary algebra جبر مقدماتی [ریاضی]
preparatory students شاگردان تهیه یا مقدماتی
reconnaissance بازدید مقدماتی اکتشاف
preliminary budget forecast پیش بینی مقدماتی بودجه
flight بهترین نتیجه دور مقدماتی
strategic reconnaissance بررسی مقدماتی وضع دشمن
protocol مقاوله نامه موافقت مقدماتی
basic bessemer pig iron اهن خام مقدماتی توماس
pretest امتحان مقدماتی بعمل اوردن
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
literacy فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
protocols مقاوله نامه موافقت مقدماتی
junior college دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
preparatory تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
house of delegates مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
investigated استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigate استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
exempt player بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocol خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocols خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
dispersion اولیه
primeval اولیه
fundamental اولیه
initialed اولیه
rudimentary اولیه
raw اولیه
initial اولیه
preliminaries اولیه
preliminary اولیه
earliest اولیه
primary اولیه
first generation اولیه
primal اولیه
initialling اولیه
early اولیه
basics اولیه
primitive اولیه
basic اولیه
initialing اولیه
elementary اولیه
initialled اولیه
initials اولیه
input gap فاصله اولیه
input stage طبقه اولیه
input information اطلاعات اولیه
input noise پارازیت اولیه
input signal سیگنال اولیه
input reactance راکتانس اولیه
input tape نوار اولیه
archetypes نمونه اولیه
pre load بار اولیه
prototypes نمونه اولیه
incunabula مراحل اولیه
pre assembly نصب اولیه
input time زمان اولیه
archetype نمونه اولیه
initial acceleration شتاب اولیه
primery voltage ولتاژ اولیه
input voltage ولتاژ اولیه
input unit واحد اولیه
input translator مترجم اولیه
input transformer ترانسفورماتور اولیه
input terminal ترمینال اولیه
pre loading بارگیری اولیه
input function تابع اولیه
initial condition شرط اولیه
initial cost هزینه اولیه
input admittance ادمیتانس اولیه
initialize مقداردهی اولیه
initial velocity سرعت اولیه
initial level سطح اولیه
initial value مقدار اولیه
initial strength استحکام اولیه
initial mass جرم اولیه
initial point نقطه اولیه
input attenuation میرائی اولیه
input attenuation دمفونگ اولیه
input frequency فرکانس اولیه
input electrode الکترود اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com