Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
acoustical intelligence
اطلاعات جمع اوری شده ازسیستم صوتی
Other Matches
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
surveys
جمع اوری اطلاعات
intelligence collection
جمع اوری اطلاعات
surveyed
جمع اوری اطلاعات
survey
جمع اوری اطلاعات
information bureau
مرکز جمع اوری اطلاعات
information center
مرکز جمع اوری اطلاعات
intelligence collection
طرح جمع اوری اطلاعات
compilations
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
compilation
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
target information center
مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
interviews
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewing
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewed
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interview
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
intelligence department
ادارهای که وفیفه اش جمع اوری اطلاعات است
target dossiers
پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
MIDI file
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
satellites
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
satellite
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
aliasing
افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
bumblebees
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebee
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
audio mixer
میکسر صوتی تلویزیونی مخلوط کننده صوتی
polyphone
جعبه موسیقی حرف دو صوتی یا چند صوتی
sonic boom
انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic booms
انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
vocal cords
تارهای صوتی رشتههای صوتی یا اوایی
proteranthy
گل اوری قبل از برگ اوری
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
extensions
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
extension
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
voice answer back
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
donkey sonar
ردیاب صوتی هلی کوپتر ردیاب صوتی
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
vocal
صوتی
acoustic
صوتی
phonic
صوتی
phonography
صوتی
vowels
صوتی
sonic
صوتی
vocals
صوتی
sound powered
صوتی
monaural
یک صوتی
vowel
صوتی
competition
هم اوری
reproduction
هم اوری
supplementation
پس اوری
supplementation
هم اوری
reproductions
هم اوری
competitions
هم اوری
rivalries
هم اوری
rivalry
هم اوری
sound barrier
مانع صوتی
phonology
نظام صوتی
phoneme
صدای صوتی
archer
راکت صوتی
archer
موشک صوتی
archers
راکت صوتی
humming noise
اغتشاش صوتی
phonetic alphabet
الفبای صوتی
contrapuntal
چند صوتی
phonetic system
سیستم صوتی
tonal scale
مقیاس صوتی
archers
موشک صوتی
hammer box
ضارب صوتی
hammer box
چکش صوتی
sounp power
توان صوتی
fathometer
سوند صوتی
sonar
ردیاب صوتی
sound channel
مسیرعبور صوتی
sound vibration
ارتعاش صوتی
sound discipline
انضباط صوتی
sound energy
انرژی صوتی
sound powered
وسیله صوتی
sound wave
موج صوتی
sound bars
نوارهای صوتی
sonic delay line
خط تاخیری صوتی
acoustic
به طریقه صوتی
sonic depth finder
ژرفایاب صوتی
sonic frequency
بسامد صوتی
sound frequency
بسامد صوتی
sound waves
موج صوتی
sound powered telephone
تلفن صوتی
voice
شفاهی صوتی
audio reception
دریافت صوتی
audio transformer
مبدل صوتی
audio amplifier
فزونساز صوتی
acoustic intensity
شدت صوتی
acoustic filter
صافی صوتی
audio frequency
بسامد صوتی
soundtracks
حاشیهی صوتی
soundtrack
حاشیهی صوتی
sonic booms
دیوار صوتی
sonic booms
انفجار صوتی
sounds
موج صوتی
sonic boom
دیوار صوتی
acoustic memory
حافظه صوتی
affricate
ادغام صوتی
tuning fork
دو شاخه صوتی
acoustic signal
سیگنال صوتی
voices
شفاهی صوتی
acoustic signal
علامت صوتی
voicing
شفاهی صوتی
acoustic spectrum
طیف صوتی
acoustic sweeping
روبیدن صوتی
acoustic wave
موج صوتی
acoustic pressure
فشار صوتی
acoustical sound enclosure
روپوش صوتی
acoustical surveillance
مراقبت صوتی
tuning forks
دو شاخه صوتی
sonic boom
انفجار صوتی
audio frequency
فرکانس صوتی
vocable
کلمه صوتی
voice recognition
تشخیص صوتی
vocalic
صدادار صوتی
voice output
خروجی صوتی
vocalical
صدادار صوتی
voice mail
پست صوتی
voice input
ورودی صوتی
vocalization
تلفظ صوتی
voice communications
ارتباطات صوتی
sound
موج صوتی
voice synthesis
ترکیب صوتی
hum
اغتشاش صوتی
hummed
اغتشاش صوتی
voice response
جواب صوتی
audio frequency amplifier
فزونساز صوتی
phoneme
حرف صوتی
hums
اغتشاش صوتی
soundest
موج صوتی
sounded
موج صوتی
sound probe
گیرنده صوتی
audio oscillator
اوسیلاتور صوتی
audio range
ناحیه صوتی
salivation
بزاق اوری
obtainment
بدست اوری
prosaicness
کسالت اوری
nauseousness
تهوع اوری
lethality
مرگ اوری
procurement
بدست اوری
odontiasis
دندان در اوری
reproductivity
استعداد هم اوری
ingathering
فراهم اوری
perniciousness
زیان اوری
accumulation
جمع اوری
productiveness
بار اوری
accumulations
جمع اوری
assemblage
جمع اوری
staging
برصحنه اوری
boring
ملال اوری
innovating
نو اوری کردن
innovates
نو اوری کردن
assemblages
جمع اوری
justifications
دلیل اوری
justification
دلیل اوری
resuscitation
بهوش اوری
childbearing
بچه اوری
exemplification
نمونه اوری
collection
جمع اوری
innovated
نو اوری کردن
innovate
نو اوری کردن
collections
جمع اوری
gathering
گرد اوری
stigmatism
ننگ اوری
enucleation
مغزبیرون اوری
sporogony
هاگ اوری
exemplification
مثال اوری
food gathering
خوراک اوری
symbolization
نماد اوری
malignancy
زیان اوری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com