English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
weather intelligence اطلاعات هواشناسی
Other Matches
aerographer's mate کمک ثبات هواشناسی متصدی چارت هواشناسی
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributes 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributing 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
meteorology هواشناسی
aerography هواشناسی
aerology هواشناسی
climatology هواشناسی
weathers هواشناسی
hydro meterology هواشناسی
weather هواشناسی
weathered هواشناسی
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
rocket sonde راکت هواشناسی
rocket sonde موشک هواشناسی
weather bureau اداره هواشناسی
weather map نقشه هواشناسی
meteorologic وابسته به هواشناسی
weather stations ایستگاه هواشناسی
weather station ایستگاه هواشناسی
meteorology علم هواشناسی
aerographer هواشناسی کشتی
climatological station ایستگاه هواشناسی
aerographer ثبات هواشناسی
aerography علم هواشناسی
to overcast تیره شدن [هواشناسی]
aerographer کمک افسر هواشناسی
heavily overcast ابری پوشیده [ هواشناسی]
heavily overcast ابری متراکم [هواشناسی]
scattered clouds ابرهای پراکنده [هواشناسی]
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
weather observation مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
weather code پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
sunny with cloudy intervals <idiom> پراکنده و تا اندازه ای آفتابی [هواشناسی]
cloudy with sunny intervals <idiom> پراکنده و تا اندازه ای آفتابی [هواشناسی]
helps پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
collective جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
symbolic form علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
counterintelligence ضد اطلاعات
information اطلاعات
[pieces of] information اطلاعات
witting اطلاعات
data اطلاعات
intelligence اطلاعات
defense information اطلاعات نظامی
information sheet برگه اطلاعات
defense information اطلاعات دفاعی
departmental intelligence اطلاعات اداری
data item جزئیات اطلاعات
information on demand اطلاعات با تقاضا
data element جزئیات اطلاعات
false information اطلاعات نادرست
financial data اطلاعات مالی
information retrieval بازیابی اطلاعات
information processing پردازش اطلاعات
information explosion انفجار اطلاعات
information center مرکز اطلاعات
information revolution تحول اطلاعات
information bureau دفتر اطلاعات
handout برگه اطلاعات
genetic information اطلاعات وراثتی
flow of information گردش اطلاعات
filter center مرکزتوزیع اطلاعات
data communication انتقال اطلاعات
essential elements of information عناصراصلی اطلاعات
information مفروضات اطلاعات
information science علم اطلاعات
data element عناصر اطلاعات
data input اطلاعات ورودی
dissemination پخش اطلاعات
data banks بانک اطلاعات
data bank بانک اطلاعات
leakage of information نشت اطلاعات
data processing امایش اطلاعات
data base مبنای اطلاعات
critical intelligence اطلاعات حیاتی
critical intelligence اطلاعات مهم
combatintelligence اطلاعات رزمی
combat intelligence اطلاعات رزمی
budget data اطلاعات بودجه
basic data اطلاعات اولیه
communication عبور اطلاعات
assistant chief of staff,g (intelligenc معاونت اطلاعات
secret اطلاعات سری
secrets اطلاعات سری
data processing تهیه اطلاعات
data processing پرورش اطلاعات
info مخفف اطلاعات
public information اطلاعات عمومی
perfect information اطلاعات کامل
pemmican اطلاعات خلاصه
pemican اطلاعات خلاصه
records available اطلاعات موجود
ministry of information وزارت اطلاعات
military intelligence اطلاعات نظامی
meteorological data اطلاعات هواسنجی
marketing intelligence اطلاعات بازاریابی
logistical data اطلاعات لجستیکی
disinformation اطلاعات دورغ
wrong information اطلاعات نادرست
Ministry of Information . وزارت اطلاعات
keep up with the news <idiom> حفظ اطلاعات
information technology تکنولوژی اطلاعات
information desk میز اطلاعات
intelligence اطلاعات نظامی
information office دفتر اطلاعات
technical data اطلاعات فنی
tactical intelligence اطلاعات جنگی
tactical intelligence اطلاعات تاکتیکی
stationary information اطلاعات لایتغیر
spial officer افسرتجسس و اطلاعات
spial کسب اطلاعات
ir بازیابی اطلاعات
information unit واحد اطلاعات
intelligence estimate براورد اطلاعات
intelligence department اداره اطلاعات
intelligence data عناصر اطلاعات
input information اطلاعات اولیه
information theory نظریه اطلاعات
intelligence annex پیوست اطلاعات
information transmission انتقال اطلاعات
instruction pipeline کانال اطلاعات
inquiry office دفتر اطلاعات
input information اطلاعات ورودی
intelligence journal دفتریادداشت اطلاعات
information service خدمات اطلاعات
intelligence service اداره اطلاعات
intelligence service قسمت اطلاعات
information source منبع اطلاعات
information system سیستم اطلاعات
intelligence office دفتر اطلاعات
displays نشان دادن اطلاعات
target indications اطلاعات مربوط به هدف
dollies کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی
target information center مرکز اطلاعات هدف
information management system سیستم مدیریت اطلاعات
displaying نشان دادن اطلاعات
communicate انتقال اطلاعات به کسی
communicated انتقال اطلاعات به کسی
communicates انتقال اطلاعات به کسی
informative حاوی اطلاعات مفید
touts فروشنده اطلاعات شرطبندی
displayed نشان دادن اطلاعات
dolly کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی
advisory area منطقه زیرپوشش اطلاعات
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
pieces of information چندها تکه اطلاعات
input داده ها اطلاعات ورودی
hold something back <idiom> نگهداری اطلاعات از کسی
(not) know the first thing about something <idiom> اطلاعات جزئی داشتن
almanac نشریهء اطلاعات عمومی
almanacks نشریهء اطلاعات عمومی
almanacs نشریهء اطلاعات عمومی
pick someone's brains <idiom> اطلاعات دقیق به کسی
information providers تهیه کنندگان اطلاعات
tout فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting فروشنده اطلاعات شرطبندی
information retrieval system سیستم بازیابی اطلاعات
tipster فروشنده اطلاعات در شرطبندی
tipsters فروشنده اطلاعات در شرطبندی
information processing center مرکز پردازش اطلاعات
Where is the information desk? میز اطلاعات کجاست؟
information processing carriculum دوره پردازش اطلاعات
information resource management مدیریت منبع اطلاعات
information approach روش کسب اطلاعات
management information system سیستم مدیریت اطلاعات
data card کارت اطلاعات کامپیوتری
data card کارت ثبت اطلاعات
non volatile ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
norton si اطلاعات سیستم نورتن
office information system سیستم اطلاعات اداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com